English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pregiurement U احتساب قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
numeration U احتساب
tare U وزن خالص چیزیرا احتساب کردن
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum U حفرههای بینی پره بینی
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
previous U قبلی
preceding U قبلی
prior U قبلی
ex- U قبلی
ex U قبلی
one-time U قبلی
predecessors U قبلی
predecessor U قبلی
foregone U قبلی
fore U قبلی
aforetime U قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
precognition U اطلاع قبلی
predilection U تمایل قبلی
premeditation U قصد قبلی
previews U اطلاع قبلی
preview U اطلاع قبلی
premeditated U با قصد قبلی
previous work U کارهای قبلی
chain U از کلمه قبلی
presuppositions U فرض قبلی
presupposition U فرض قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
predilections U تمایل قبلی
precompression U تراکم قبلی
foretype U نمونه قبلی
late war U جنگ قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foreordainment U حکم قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
chains U از کلمه قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
forewarning U اخطار قبلی
preconidtion U شرط قبلی
preformation U تشکیل قبلی
predispostion U تمایل قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
forethought U اندیشه قبلی
premonitions U اخطار قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
premonition U اخطار قبلی
prepossession U تصرف قبلی
predesignation U تعیین قبلی
prefiguration U تصور قبلی
preengagement U تعهد قبلی
background U معلومات قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
as you were U به حالت قبلی برگردید
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prognostications U تشخیص قبلی مرض
malice aforethought U سوء نیت قبلی
bias U ولتاژ قبلی دادن
premonitory U متضمن اخطار قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
cross eye U دو بینی
hand reading U کف بینی
snoot U بینی
the handle of the face U بینی
sniveled U اب بینی
nasally U از بینی
mucus of the nose U اب بینی
nose U بینی
noses U بینی
cross eye U کج بینی
rhinologist U بینی
rheum U اب بینی
nozzle U بینی
nozzles U بینی
snot U اب بینی
chiromancy U کف بینی
neb U بینی
palmistry U کف بینی
snivel U اب بینی
double vision U دو بینی
snivelling U اب بینی
graphology U خط بینی
snivelled U اب بینی
sniveling U اب بینی
night bilndness U شب بینی
snivels U اب بینی
pecker U بینی
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
buffer U وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
sam U فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
vibrissa U موی بینی
subtility U باریک بینی
crystal gazing U بلور بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com