English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oncoming U پیشامد کننده اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
future perfect U شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
randomly U پیشامد
happening U پیشامد
happenings U پیشامد
circumstance U پیشامد
accidents U پیشامد
occurrences U پیشامد
irony of fate U پیشامد
occurrence U پیشامد
exigency U پیشامد
exigencies U پیشامد
random U پیشامد
at all adventures U با هر پیشامد
accident U پیشامد
events U پیشامد سرگذشت
event U پیشامد سرگذشت
drift U دستخوش پیشامد بودن
drifting U دستخوش پیشامد بودن
drifts U دستخوش پیشامد بودن
drifted U دستخوش پیشامد بودن
to muddle on U با تسلیم به پیشامد زندگی کردن
They held me culpable for the accident. U آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
random U بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
randomly U بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
to take ones chance U به پیشامد خودتن دردادن بقسمت خودراضی شدن
aftertime U اینده
in the time to come U اینده
futurity U اینده
comer U اینده
at a laterd U در اینده
next U اینده
forthcomming U اینده
toward U اینده
coming U اینده
lavenir U اینده
approaching U اینده
to be U اینده
forthcoming U اینده
incoming U اینده
following on U از پی اینده
future U اینده
even tual U درنتیجه اینده
upcoming U زود اینده
providential U اینده نگر
f. tense U زمان اینده
by next mail U باپست اینده
the next world U عالم اینده
the next world U جهان اینده
odd comeshortly U اینده نزدیک
nrxt monday U دوشنبه اینده
erelong U در اینده نزدیک
the future U جهان اینده
the f. winter U زمستان اینده
the a season U موسم اینده
the a season U فعل اینده
prospects U اینده نگری
sup.latest or last U دیر اینده
paulo postfuture U اینده نزدیک
catabatic U پایین اینده
prospecting U اینده نگری
nether world U جهان اینده
prospected U اینده نگری
prospect of the future U دورنمای اینده
prospect U اینده نگری
prospectively U با عطف به اینده
prospectuses U اینده نامه
prospectus U اینده نامه
prospective U مربوط به اینده
prospectiveness U وابستگی به اینده
futures contract U قرارداد اینده
proximo U درماه اینده
proximo U ماه اینده
futurity U نسل اینده
futurity U اتفاقات اینده
futurism U اینده گرایی
emergent U بیرون اینده
intercurrent U در میان اینده
katabatic U پائین اینده
offing U در اینده نزدیک
futuristic U مربوط به اینده
futures U قراردادهای اینده
looking U بنظر اینده
scouted U ارزیابی حریف اینده
scouts U ارزیابی حریف اینده
prescient U عالم به غیب یا اینده
future U بعد اینده اتیه
scout U ارزیابی حریف اینده
the rising generation U دوره جوانان اینده
latest U تازه گذشته اینده
emergency U ناگه اینده اورژانس
provident U صرفه جو اینده نگر
prospectiveness U چشم داشت به اینده
proximo U مربوط بماه اینده
the ensving twelve months U دوازده ماه اینده
post date U تاریخ اینده گذاشتن
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
emergencies U ناگه اینده اورژانس
tardy U دیر اینده کند
perfect foresight U اینده نگری کامل
tardiest U دیر اینده کند
emergence U ناگه اینده اورژانس
long range U مربوط به اینده دور
tardier U دیر اینده کند
otherworldiness U وابستگی بجهان اینده
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
hold over U برای اینده نگاه داشتن
exdividend U بدون سود اینده سهام
providence U صرفه جویی اینده نگری
future attacks U حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective U اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth U سبب گستردگی والدین اینده میشود
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
current liabilities U بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient U در میان اینده واقع در میان
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com