English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manichaean U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichean U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichee U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manes U ارواح اموات مانی نقاش
manias U مانی
mania U مانی
manichaeus U مانی
hypermania U مانی حاد
hypomania U مانی خفیف
multifinder U مانی فایندر
manichaeism U پیروی از دین مانی
manichaeanism U اصول فلسفه مانی
painters U نقاش
colorist U نقاش
painter U نقاش
coloursit U نقاش
pounced U گرده نقاش
cartoonists U نقاش کارتون
cartoonist U نقاش کارتون
pouncing U گرده نقاش
drawer U طراح نقاش
pictoris U سه پایه نقاش
pictor U سه پایه نقاش
dauber U نقاش بی مهارت
animalist U نقاش جانور
drawers U طراح نقاش
pounce U گرده نقاش
pounces U گرده نقاش
self portrait U تصویری که نقاش از خودبکشد
self-portraits U تصویری که نقاش از خودبکشد
colourist U نقاش رنگ امیز
artists U نقاش و هنرمند موسیقیدان
artist U نقاش و هنرمند موسیقیدان
self-portrait U تصویری که نقاش از خودبکشد
paysagist U نقاش دور نما ساز
grainer U نقاش منظره ها و پردههای نمایش
luminist U نقاش سایه روشن نما
Pre-Raphaelites U هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelite U هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
cohorts U پیرو
follwer U پیرو
succedaneous U پیرو
cohort U پیرو
follower U پیرو
to heel U پیرو
thereinafter U پیرو ان
followers U پیرو
henchmen U پیرو
pursuant U پیرو
sequacious U پیرو
henchman U پیرو
satellites U پیرو
satellite U پیرو
slaved U پیرو
slave U پیرو
slaves U پیرو
secondary planet U پیرو
slaving U پیرو
sequela U پیرو
sequent U پیرو
platonist U پیرو افلاطون
shiite U پیرو شیعه
obedient to the law U پیرو قانون
satellite processor U پردازشگر پیرو
succedent U پیرو متعاقب
rightteous U پیرو شریعت
leninist U پیرو لنین
adherent U تابع پیرو
adherents U تابع پیرو
true-blue U پیرو متعصب
disciple U پیرو هواخواه
disciples U پیرو هواخواه
platonic U پیرو افلاطون
sidekicks U ادم پیرو
law-abiding U پیرو قانون
sidekick U ادم پیرو
faddish U پیرو مد زودگذر
vassal U تابع پیرو
vassals U تابع پیرو
shia U پیرو مذهب شیعه
epicure U پیرو عقیده اپیکور
slave mode U حالت پیرو یا برده
socratic U پیرو حکمت سقراط
epicures U پیرو عقیده اپیکور
wesleyan U پیرو جان وسلی
wagnerite U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
sunnite U پیرو مذهب سنت
wagnerian U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
shiite U پیرو مذهب شیعه
realist U پیرو مکتب realism
conservatives U پیرو سنت قدیم
episcopalians U پیرو کلیسای اسقفی
episcopalian U پیرو کلیسای اسقفی
master slave system U سیستم راهبر پیرو
partizan U حامی پیرو متعصب
stoical U پیرو فلسفه رواقیون
partisans U حامی پیرو متعصب
partisan U حامی پیرو متعصب
realists U پیرو مکتب realism
pragmatist U پیرو فلسفه عملی
classical U پیرو سبکهای باستانی
stoic U پیرو فلسفه رواقیون
dialectician U پیرو منطق استدلالی
religionist U پیرو متعصب دین
conservative U پیرو سنت قدیم
pythagorean U پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
atistotelian U وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
to be at the foot of any one پیرو یا شاگرد کسی بودن
sensuous U پیرو محسوسات ولذات نفسانی
major party U حزب سیاسی پیرو درانتخابات
sensuously U پیرو محسوسات ولذات نفسانی
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
follower U پیرو مذهب شیعه مقلد
rabbinist U پیرو خاخام هایاعلمای یهود
governmentalize U پیرو و تابع قانون کردن
malthusian U پیرو عقیده توماس مالتوس
followers U پیرو مذهب شیعه مقلد
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
kantian U وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
platonize U پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
cynics U بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
cynic U بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
drum majorette U زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
pindaric U پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
sunni U اهل سنت پیرو مذهب سنت
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com