English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
facsimiles U کپیه کردن
calk U کپیه کردن
facsimile U کپیه کردن
copied U کپیه کردن رونویسی کردن
copy U کپیه کردن رونویسی کردن
copies U کپیه کردن رونویسی کردن
copying U کپیه کردن رونویسی کردن
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
go by U پیروی کردن از
conformed U پیروی کردن
conforming U پیروی کردن
conforms U پیروی کردن
listens U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
listened U پیروی کردن از
follow U پیروی کردن از
followed U پیروی کردن از
conform U پیروی کردن
to do after U پیروی کردن
listen U پیروی کردن از
to follow the example of U پیروی کردن از
follows U پیروی کردن از
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
copy U کپیه
copies U کپیه
copied U کپیه
copying U کپیه
copy book U دفتر کپیه
copy letter book U دفتر کپیه
drawing key U کپیه نقاشی
press copy book U دفتر کپیه
copying ink U مرکب کپیه
straightforward copy U کپیه عین اصل
microprint U کپیه ورونوشت باندازه کوچک تر از اصل
letterpress U منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
following U پیروی
subsequent U پیروی
imitations U پیروی
imitation U پیروی
amenableness U پیروی
subjection U پیروی
sequacity U پیروی
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
conventionalism U پیروی از رسوم
autonomy U خود پیروی
pursuitmeter U پیروی سنج
follows U پیروی استنباط
law abidingness U پیروی قانون
religiousness U پیروی مذهب
orinality U پیروی ابتکار
conformance U پیروی متابعت
followed U پیروی استنباط
sensuousness U پیروی جسمانی
faddism U پیروی از مد زودگذر
conscientiousness U پیروی وجدان
follow U پیروی استنباط
sectarianism U پیروی از یک فرقه
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
islamism U پیروی از دین اسلام
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
scientism U پیروی از روش علمی
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
Taoism U پیروی از طریقت چینی
probity U پیروی دقیق از اصول
psychologism U پیروی از اصول روانی
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
manichaeism U پیروی از دین مانی
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
conventionality U پیروی از سنت قدیم
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com