Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sugar daddy
<idiom>
U
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chaperons
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperon
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
along side of
U
درقبال
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
accompanied
U
مصاحبت کردن
accompanies
U
مصاحبت کردن
companies
U
مصاحبت کردن با
company
U
مصاحبت کردن با
accompany
U
مصاحبت کردن
princock
U
جوان ژیگولو جوان جلف
princox
U
جوان ژیگولو جوان جلف
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
well fixed
U
پولدار
well-heeled
U
پولدار
well heeled
U
پولدار
nabob
U
پولدار
plutocrat
U
پولدار
plutocrats
U
پولدار
multi-millionaires
U
بسیار پولدار
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
look like a million dollars
<idiom>
U
پولدار به نظر رسیدن
loaded
U
پولدار دارای پول زیاد
I'm not made of money!
<idiom>
U
من که پولدار نیستم!
[اصطلاح روزمره]
I wish I were rich .
U
کاش ( کاشکی ) پولدار بودم
He is said to be very rich .
U
می گویند خیلی پولدار است
His only aim and object is to make afortune .
U
تنها قصدش پولدار شدن است
sugar daddy
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
retour sans protet
U
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
He is rich but is lacking in personality .
U
پولدار است ولی بی شخصیت است
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
younger
U
جوان
moll
U
زن جوان
lass
U
زن جوان
molls
U
زن جوان
lasses
U
زن جوان
adolescents
U
جوان
fries
U
جوان
dell
U
زن جوان
beardless
U
جوان
young
U
جوان
young persons
U
جوان
adolescent
U
جوان
dells
U
زن جوان
frying
U
جوان
youths
U
جوان
callant
U
جوان
callan
U
جوان
juvenescent
U
نو جوان
fry
U
جوان
youth
U
جوان
yoth
U
جوان
ephebophilia
U
جوان خواهی
rejuvenation
U
جوان سازی
yong lion
U
شیر جوان
to die young
U
جوان مردن
insenescible
U
همیشه جوان
punk
U
جوان ولگرد
playboy
U
جوان دخترباز
young and old
U
پیر و جوان
playboys
U
جوان عیاش
young population
U
جمعیت جوان
young smith
U
اسمیت جوان
juvenescent
U
تازه جوان
playboy
U
جوان عیاش
playboys
U
جوان دخترباز
lionet
U
شیر جوان
puss
U
دخترک زن جوان
punks
U
جوان ولگرد
snot
U
جوان گستاخ
immature soil
U
خاک جوان
floozy
U
زن جوان بوالهوس
swain
U
جوان روستایی
youngish
U
نسبتا جوان
youngish
U
جوان وار
nags
U
اسب جوان
gigolos
U
جوان جلف
nagged
U
اسب جوان
boyo
U
پسربچه جوان
youthful
U
جوان باطراوت
peachick
U
جوان خودفروش
beau
U
جوان شیک
nag
U
اسب جوان
gigolo
U
جوان جلف
juvenescent
U
جوان شونده
trull
U
دختر جوان
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
rejuvenation
U
دوباره جوان سازی
juvenescence
U
حالت جوان شدن
rejuvenesce
U
دوباره جوان شدن
skipjack
U
جوان ژیگولووخود نما
youths
U
شباب شخص جوان
young turk
U
افسر جوان افراطی
sows
U
ماده خوک جوان
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
sowed
U
ماده خوک جوان
sow
U
ماده خوک جوان
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
youth
U
شباب شخص جوان
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان شدن
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
to wear one's years well
U
خوب ماندن جوان
cora
U
[سر ستونی در شکل زن جوان]
fillies
U
دختر شوخ و جوان
filly
U
دختر شوخ و جوان
yoth
U
شخص جوان جوانمرد
agerasia
U
پیر جوان نما
hooligan
U
جوان اوباش صفت
hooligans
U
جوان اوباش صفت
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
macaroni
U
ماکارونی جوان خارج رفته
You are 5 years younger than me.
U
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
narcissus
U
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
She doesnt like that young man.
U
از آن جوان خوشش نمی آید
maid
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
johnny
U
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
He is not young anymore.
U
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
gill flirt
U
زن جوان سبک وهرزه دخترول
maids
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
spring chicken
<idiom>
U
شخص جوان (بصورت منفی)
an unlicked cub
U
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
adonic
U
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
fuzz
U
ریش تازه جوان کرکی شدن
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
oaks
U
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
have an old head on young shoulders
<idiom>
U
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
adonis
U
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
interplant
U
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
hope chest
U
جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
duenna
U
زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
reformatory schools
U
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
paged
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
destructive cursor
U
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
controller
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
critical error
U
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
faults
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
controllers
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
faulted
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
scsi
U
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
fault
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
edit
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
slaving
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
million instructions per second
U
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
Intel
U
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
Intel
U
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slave
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
postbyte
U
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
slaved
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
jugend stil
U
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com