English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carrier color signal U پیام رنگی حامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
composite color signal U پیام رنگی مرکب
minus color signal U پیام رنگی منفی
color gate U دریچه پیام رنگی
colours U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour U چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
dye sublimation printer U چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
solids U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
bearer U حامل
vehicles U حامل
porters U حامل
carrier U حامل
gerent U حامل
bearers U حامل
porter U حامل
vehicle U حامل
conveyer U حامل
stave U حامل
vectors U حامل
bearer cheque U چک حامل
vector U حامل
carriers U حامل
conveyor U حامل
payable to the bearer U در وجه حامل
thurifer U حامل مجمر
radius vector U شعاع حامل
sound carrier U حامل صوت
tape transport U حامل نوار
osborne shackle U قلاب حامل
vehicle U حامل رسانه
linkman U حامل مشعل
linkmen U حامل مشعل
image carrier U حامل تصویر
messenger U طناب حامل
messenger wire U سیم حامل
messengers U طناب حامل
thurifer U حامل بخوردان
video carrier U حامل ویدئو
gestatorial U حامل پاپ
bearer bond U سند حامل
vehicles U حامل رسانه
breech block carrier U حامل کولاس
vector U حامل بردار
vectors U حامل بردار
color carrier U حامل رنگ
carrier system U سیستم حامل
carrier gas U گاز حامل
bearing U زاویه حامل
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier frequency U بسامد حامل
carrier detect U تشخیص حامل
carrier detect U کشف حامل
bearing angle U زاویه حامل
bearer cheque U چک در وجه حامل
carrier wave U موج حامل
bearer U در وجه حامل
data carrier U حامل داده
transports U ترابری حامل
transporting U ترابری حامل
transported U ترابری حامل
transport U ترابری حامل
vectorial U حامل بردار
bearers U در وجه حامل
data carrier U حامل داده ها
linkboy U حامل مشعل
stretcher-bearers U حامل تخت روان
persi U حامل راس الغول
caddied U حامل وسایل بازیگر
comport U دربرداشتن حامل بودن
caddy U حامل وسایل بازیگر
victualler U کشتی حامل خواربار
comporting U دربرداشتن حامل بودن
bearer stock U اسناد در وجه حامل
perseus U حامل راس الغول
slaver U کشتی حامل بردگان
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
bearer bond U سند در وجه حامل
platform U رسانگر حامل گیرنده
pay to the bearer U دروجه حامل بپردازید
caddying U حامل وسایل بازیگر
stretcher-bearer U حامل تخت روان
stretcher bearer U حامل تخت روان
stave U روی خط حامل نوشتن
comports U دربرداشتن حامل بودن
comported U دربرداشتن حامل بودن
gestatoraial chair U کرسی حامل پاپ
platforms U رسانگر حامل گیرنده
carrier frequency U فرکانس موج حامل
caddies U حامل وسایل بازیگر
current carrying conductor U رسانای حامل بار
caddie U حامل وسایل بازیگر
warrant to bearer U به حواله کرد حامل
carriers U برنامه حامل میکرب
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U برنامه حامل میکرب
weapon carrier U حامل جنگ افزار
carriers U حامل غلطک حمال
Please pay the bearer . U دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
flag ship U ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
signal U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
ignitor U محفظه حامل باروت اشتعال
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
payable to bearer U قابل پرداخت در وجه حامل
conversion angle U زاویه حامل مسیر ناو
signaled U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
flagship U کشتی حامل پرچم امیرالبحری
party boat U قایق بزرگ حامل مشتریان
flagships U کشتی حامل پرچم امیرالبحری
signalled U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
carabineer U سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carabinier U سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
bank note U چک تضمین شده سند در وجه حامل
signpost U تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
signposts U تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
airdrop container U جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
carriage paid to U هزینه حمل به حامل پرداخت شده
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
light quantum U کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
blank endorsement U فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
black endorsement U براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
carriage and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ensign U سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
ensigns U سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
led line U خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
nose piece U قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
trichromatism U سه رنگی
dichroism U دو رنگی
dichromatism U دو رنگی
discoloration U بی رنگی
ingrain U نخ رنگی
trichroism U سه رنگی
achromatism U بی رنگی
tinct U رنگی
pigmental U رنگی
achromia U بی رنگی مو
hued U رنگی
chromatic U رنگی
coloured U رنگی
colored U رنگی
chromaticity U رنگی
achroma U بی رنگی
trichromat U سه رنگی
coloration U رنگی
achroma U بی رنگی مو
achromatisation U بی رنگی
achromatization U بی رنگی
photochrome U عکس رنگی
kinemacolour U سینمای رنگی
pencils U مداد رنگی
blackest U سیاه رنگی
chromatic aberration U خطای رنگی
vitta U نوار رنگی
chromophotograph U عکس رنگی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com