Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5334 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
reassembling
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
model
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modelled
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
models
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
borescope
U
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
mending
U
گردآوری شده برای تعمیر
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
running spare
U
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
U
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
mean
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meanest
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
U
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
dwelling
U
پیاده شدن برای استراحت
dwellings
U
پیاده شدن برای استراحت
partial substitution
U
جانشینی کامل برای دو کالا
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
integer
U
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
integers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
toolbox
U
جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
ttl
U
استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
program
U
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
programs
U
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rebuilds
U
نوسازی کردن قطعات
assembled
U
سوار کردن قطعات
rebuild
U
نوسازی کردن قطعات
assemble
U
سوار کردن قطعات
assembles
U
سوار کردن قطعات
renovation
U
تجدید قطعات کردن
reserve buoyancy
U
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
service
U
تعمیر کردن
rehashed
U
تعمیر کردن
mend
U
تعمیر کردن
rehash
U
تعمیر کردن
refitting
U
تعمیر کردن
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
refitted
U
تعمیر کردن
serviced
U
تعمیر کردن
refits
U
تعمیر کردن
fixes
U
تعمیر کردن
patch
U
تعمیر کردن
fix
U
تعمیر کردن
mended
U
تعمیر کردن
patches
U
تعمیر کردن
rehashes
U
تعمیر کردن
mends
U
تعمیر کردن
restoring
U
تعمیر کردن
restores
U
تعمیر کردن
to patch up
U
تعمیر کردن
restored
U
تعمیر کردن
restore
U
تعمیر کردن
repair
U
تعمیر کردن
repaired
U
تعمیر کردن
darn
[conservate]
U
تعمیر کردن
refashion
U
تعمیر کردن
quadrat
U
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
circularization
U
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
carry
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
vamp
U
وصله تعمیر کردن
connection of loom pieces
U
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
parcel
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
to repair the roof
U
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
solid
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
notification message
U
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
solids
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
reconditioned
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
reconditions
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
to repair a flat tire
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
to mend a puncture
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
fishplate
U
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
repaired
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
repair
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
bcd
U
جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
remodelled
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodel
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodeling
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodels
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodelling
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodeled
U
عوض کردن تعمیر کردن
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
permanent
U
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
dismantle
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
dismantles
U
پیاده کردن
demodulation
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
disembarked
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
dismantling
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده کردن
disembarking
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
dismantle
U
پیاده کردن موتور
dismantling
U
پیاده کردن موتور
pedestrianised
U
پیاده روی کردن
setting out
U
پیاده کردن مسیر
pedestrianises
U
پیاده روی کردن
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pedestrianising
U
پیاده روی کردن
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
strong
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com