English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deposit U پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposits U پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deposits U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
chromosphere U لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف
reversing layer U لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
ink jet printer U دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
pads U با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
pad U با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
to coat something [with paint] U چیزی را با لایه ای [از رنگ] پوشاندن
strip U لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course U لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media U زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course U لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
tenuity U نازکی
exility U نازکی
nicely U نازکی
fragility U نازکی
gauziness U نازکی
flimsiness U نازکی
extenuation U نازکی
fragilely U به نازکی
thinness U نازکی
frangibility U نازکی فریفی
d. of feeling U نازکی احساسات
d. of constitution U نازکی وجود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
exquisiteness U حساسیت نازکی طبع
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
fibre optics U انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
swizzle stick U چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
lamination U لایه لایه سازی
delamination U لایه لایه کردن
interlayer U لایه بین دو لایه
delamination U لایه لایه شدن
delamination U لایه لایه شدگی
delaminate U لایه لایه شدن
argillite U خاک رس لایه لایه
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
xylotomy U برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
corona U سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
coronas U سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
shim U واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
scrim U پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
palnut U مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
enshrouds U پوشاندن
enshrouded U پوشاندن
enshroud U پوشاندن
enshrouding U پوشاندن
shroud U پوشاندن
encase U پوشاندن
clad U پوشاندن
cover U پوشاندن
coverings U پوشاندن
covers U پوشاندن
encases U پوشاندن
shrouded U پوشاندن
encased U پوشاندن
jacket U پوشاندن
jackets U پوشاندن
case U پوشاندن
cases U پوشاندن
coat U پوشاندن
emboss U پوشاندن
obscuring U پوشاندن
obscurest U پوشاندن
obscures U پوشاندن
obscurer U پوشاندن
obscured U پوشاندن
submers U پوشاندن
obscure U پوشاندن
enclothe U پوشاندن
enrobe U پوشاندن
enshoud U پوشاندن
roofs U پوشاندن
roof U پوشاندن
coated U پوشاندن
coatings U پوشاندن
submerging U پوشاندن
submerges U پوشاندن
submerged U پوشاندن
submerge U پوشاندن
copartnership U پوشاندن
inwrap U پوشاندن
clothe U پوشاندن
dresses U پوشاندن
dress U پوشاندن
masking U پوشاندن
coats U پوشاندن
infold U پوشاندن
incase etc U پوشاندن
mask U پوشاندن
masks U پوشاندن
shingle U پوشاندن
sheet U پوشاندن
curtains U پوشاندن
overcast U پوشاندن
blankets U پوشاندن
bestrew U پوشاندن
belay U پوشاندن
batten down U پوشاندن
decks U پوشاندن
to go to the shades U پوشاندن
decked U پوشاندن
deck U پوشاندن
to d. with snow U پوشاندن
to cover up U پوشاندن
to cover in U پوشاندن
lines U پوشاندن
line U پوشاندن
sheets U پوشاندن
blanketed U پوشاندن
blanket U پوشاندن
envelop U پوشاندن
sods U پوشاندن
enveloped U پوشاندن
enveloping U پوشاندن
sod U پوشاندن
overrun U پوشاندن
overrunning U پوشاندن
envelops U پوشاندن
revet U پوشاندن
overruns U پوشاندن
tarpaulins U با تارپولین پوشاندن
masks U پوشاندن فضای
deposition U فرآیند پوشاندن
depositions U فرآیند پوشاندن
veil U چادر پوشاندن
veils U چادر پوشاندن
masks U مانع پوشاندن
masks U پوشاندن پوشانه
indue U پوشاندن اراستن
mask U پوشاندن پوشانه
mask U پوشاندن فضای
mask U مانع پوشاندن
grasses U با علف پوشاندن
tarpaulin U با تارپولین پوشاندن
attire U لباس پوشاندن
grass U با علف پوشاندن
to habit U جامه پوشاندن
outjockey U در رسیدن پوشاندن
tins U با حلبی پوشاندن
burying U ازنظر پوشاندن
tin U با حلبی پوشاندن
lichens U باگلسنگ پوشاندن
resinate U با صمغ پوشاندن
cotton U باپنبه پوشاندن
cottons U باپنبه پوشاندن
glaciate U با برف یا یخ پوشاندن
lichen U باگلسنگ پوشاندن
gelatinize U باژلاتین پوشاندن
moss U باخزه پوشاندن
overwatch U پوشاندن حرکت
enfolds U بالفافه پوشاندن
enfolding U بالفافه پوشاندن
enfolded U بالفافه پوشاندن
enfold U بالفافه پوشاندن
overwhelms U سراسر پوشاندن
overwhelmed U سراسر پوشاندن
overwhelm U سراسر پوشاندن
overglaze U با لعاب پوشاندن
buries U ازنظر پوشاندن
bury U ازنظر پوشاندن
gault U با خاک رس پوشاندن
balancing of portfolio U پوشاندن ریسک
tog U جامه پوشاندن
rubberize U با لاستیک پوشاندن
mosses U باخزه پوشاندن
ceil U باپوشال پوشاندن
apparel U اراستن پوشاندن
earths U باخاک پوشاندن
frocks U فراک پوشاندن
frock U فراک پوشاندن
interring U زیرخاک پوشاندن
inters U زیرخاک پوشاندن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com