Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peltry
U
پوست خام فروشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bistros
U
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro
U
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
disposability
U
فروشی
for sale
U
فروشی
sales
U
فروشی
on sale
U
فروشی
on offer
U
فروشی
retail trade
U
خرده فروشی
greengrocery
U
سبزی فروشی
pedantry
U
فضل فروشی
upholstery
U
مبل فروشی
upholstery
U
پرده فروشی
retail sales
U
خرده فروشی
snobbery
U
افاده فروشی
retail dealing
U
خرده فروشی
ironmongery
U
اهن فروشی
drugstores
U
دوا فروشی
drugstore
U
دوا فروشی
salter
U
نمک فروشی
drapery
U
پارچه فروشی
haberdashery
U
خرازی فروشی
slopwork
U
دوخته فروشی
cash crop
U
محصول فروشی
cash crop
U
فرآورد فروشی
wineshop
U
باده فروشی
toploftiness
U
خود فروشی
retail
U
جزئی فروشی
taproom
U
بارمشروب فروشی
whole sale dealer
U
عمده فروشی
drapery
U
ماهوت فروشی
draperies
U
ماهوت فروشی
short sale
U
سلم فروشی
glassman
U
شیشه فروشی
whole sale trade
U
عمده فروشی
snack bars
U
ساندویچ فروشی
wholesale
U
عمده فروشی
snack bar
U
ساندویچ فروشی
draperies
U
پارچه فروشی
short sale
U
پیش فروشی
toggery
U
لباس فروشی
newsstand
U
روزنامه فروشی
grocer's shop
U
خواربار فروشی
grocer's
U
خواربار فروشی
food shop
U
خواربار فروشی
grocery store
[American E]
U
خواربار فروشی
grocery
U
خواربار فروشی
smithy
U
اهن فروشی
smithies
U
اهن فروشی
perfumery
U
عطر فروشی
chandlery
U
شمع فروشی
optometry
U
عینک فروشی
bijouterie
U
جواهر فروشی
barroom
U
نوشابه فروشی
dealing in slaves
U
برده فروشی
butchery business
U
گوشت فروشی
peacockery
U
خود فروشی
pedlary
U
دست فروشی
jewelry
U
جواهر فروشی
priggery
U
علم فروشی
priggishness
U
علم فروشی
prudishness
U
عفت فروشی
retail
U
خرده فروشی
staple
U
مرکزعمده فروشی
slave trade
U
برده فروشی
stapled
U
مرکزعمده فروشی
stapling
U
مرکزعمده فروشی
resale price
U
بهای خرده فروشی
taproom
U
محل پیاله فروشی
quantity discount
U
تخفیف عمده فروشی
soda fountains
U
مغازه لیموناد فروشی
newsstand
U
دکه روزنامه فروشی
to prank out oneself
U
خود فروشی کردن
cutlery
U
کارد وچنگال فروشی
to peacock oneself vref
U
خود فروشی کردن
soda fountain
U
مغازه لیموناد فروشی
tap room
U
محل پیاله فروشی
gaudiness
U
خودنمائی جلوه فروشی
pot house
U
ابجو فروشی خرابات
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
porterhouse
U
ابجو واغذیه فروشی
smithy
U
فلز فروشی اهنگری
groggery
U
نوشابه فروشی میخانه
quantity rebate
U
تخفیف عمده فروشی
retail price
U
بهای خرده فروشی
smithies
U
فلز فروشی اهنگری
retail price
U
قیمت خرده فروشی
pedantry or pedantism
U
علم فروشی خام
sweetshop
U
شیرینی فروشی قنادی
mercery
U
مغازه پارچه فروشی
trade price
U
قیمت عمده فروشی
sales
U
جنس فروشی فروش
bars
U
میکده بارمشروب فروشی
box offices
U
باجه بلیط فروشی
box office
U
باجه بلیط فروشی
ticket office
U
باجه بلیت فروشی
ostentation
U
خود فروشی تظاهر
oversold
U
فزون فروشی کردن
oversells
U
فزون فروشی کردن
overselling
U
فزون فروشی کردن
oversell
U
فزون فروشی کردن
bookshops
U
مغازه کتاب فروشی
bookshops
U
دکان کتاب فروشی
bar
U
میکده بارمشروب فروشی
delicatessen
U
مغازه اغذیه فروشی
delicatessens
U
مغازه اغذیه فروشی
barroom
U
بار یا پیاله فروشی
at the but cher's
U
در دکان گوشت فروشی
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
dramshop
U
سالن مشروب فروشی
dramshop
U
بار مشروب فروشی
swaggers
U
کبر فروشی خودستایی
swaggering
U
کبر فروشی خودستایی
swaggered
U
کبر فروشی خودستایی
swagger
U
کبر فروشی خودستایی
retail
U
خرده فروشی کردن
bookshop
U
مغازه کتاب فروشی
bookshop
U
دکان کتاب فروشی
grogshop
U
دکان مشروب فروشی
wineshop
U
مغازه شراب فروشی
wholesale price
U
قیمت عمده فروشی
convenience stores
U
خواربار فروشی کوچک
convenience store
U
خواربار فروشی کوچک
vintnery
U
عمده فروشی شراب
cantina
U
مغازه خواربار یامشروب فروشی
wholesale price index
U
شاخص قیمت عمده فروشی
commission
U
حق العمل کاری امانت فروشی
profit cannibalism
U
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
commissioning
U
حق العمل کاری امانت فروشی
milk float
U
عرابه یا چرخ شیر فروشی
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
milk floats
U
عرابه یا چرخ شیر فروشی
Where is the booking office?
U
باجه بلیت فروشی کجاست؟
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
commissions
U
حق العمل کاری امانت فروشی
index of wholesale prices
U
شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of retail prices
U
شاخص قیمتهای خرده فروشی
Where is the ticket office?
U
باجه بلیت فروشی کجاست؟
newsstand
U
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
short sale
U
بیع سلف پیش فروشی
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
pedantize
U
از روی خامی علم فروشی کردن
milk maid
U
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
olericulture
U
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
snuffling
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
floorwalker
U
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
wholesale
U
بطور یکجا عمده فروشی کردن
tap room
U
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
snuffles
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantic
U
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
licensed victualler
U
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
mail order house
U
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Are there any houses for sale in these parts?
U
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
ink hard terms
U
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
lumberyards
U
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard
U
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
to make a p of one's learing
U
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
night cellar
U
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
bear
U
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears
U
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically
U
از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
skinning
U
پوست
dermatalgia
U
پوست
dermis
U
پوست
crustal
U
پوست
cuticle
U
پوست
shell
U
پوست
goat
U
پوست بز
glume
U
پوست
goats
U
پوست بز
skins
U
پوست
flayer
U
پوست کن
skin
U
پوست
skinned
U
پوست
barks
U
پوست
integument
U
پوست
shells
U
پوست
shelling
U
پوست
shale
U
پوست
peeling
U
پوست
goatskins
U
پوست بز
peel
پوست
peltry
U
پوست
barking
U
پوست
hides
U
پوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com