Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
yaw
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slides
U
حرکت از پهلو
slide
U
حرکت از پهلو
crab
U
به پهلو حرکت کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
stockli
U
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
lateral tell
U
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
cruising speed
U
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
barrier
U
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barriers
U
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
headings
U
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading
U
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
desired leading
U
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
air controlman
U
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
to taxi to a standstill
U
حرکت آخر تا به ایست رسیدن
[هواپیما]
The aircrafts was flying in a northerly direction.
U
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
To toss and turn. To roll over.
U
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
line abreast
کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
liner
U
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
liners
U
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
crab angle
U
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
block time
U
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
cocooning
U
روکش دادن بدنه هواپیما
recognition
U
تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
collateral
U
پهلو به پهلو متوازی
side by side columns
U
ستونهای پهلو به پهلو
galncing collision
U
برخورد پهلو به پهلو
radio fix
U
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
movement
U
حرکت دادن
move
U
حرکت دادن
moved
U
حرکت دادن
stir up
<idiom>
U
حرکت دادن
moves
U
حرکت دادن
shifted
U
حرکت دادن
shift
U
حرکت دادن
shifts
U
حرکت دادن
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
routes
U
فرمان حرکت دادن
route
U
فرمان حرکت دادن
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
moveable
U
قابل حرکت دادن
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
moom umjigigi
U
حرکت دادن بدن
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
courses
U
بسرعت حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
course
U
بسرعت حرکت دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
propel
U
بردن حرکت دادن
propels
U
بردن حرکت دادن
propelled
U
بردن حرکت دادن
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
advance
U
حرکت دادن چیزی به جلو
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
advances
U
حرکت دادن چیزی به جلو
stirs
U
حرکت دادن بهم زدن
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
stirred
U
حرکت دادن بهم زدن
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
whiff
U
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
stir
U
حرکت دادن بهم زدن
stirrings
U
حرکت دادن بهم زدن
advancing
U
حرکت دادن چیزی به جلو
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
papering
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
slew
U
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
give free rein to
<idiom>
U
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
rouse
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
roused
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
paper
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papered
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouses
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
DFD
U
نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
joysticks
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
friction feed
U
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
mechanical mouse
U
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
pass
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passed
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
blankest
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
scull
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
broadside
U
به پهلو
flank
U
پهلو
broadsides
U
به پهلو
nip and tuck
U
پهلو به پهلو
sidling
U
از پهلو
one sided
U
یک پهلو
sideways
U
از پهلو
flanked
U
پهلو
flanking
U
پهلو
one-sided
U
یک پهلو
three sided
U
سه پهلو
laterally
U
از پهلو
hexagon
U
شش پهلو
hexagons
U
شش پهلو
triangle
U
سه پهلو سه بر
triangles
U
سه پهلو سه بر
yoko
U
پهلو
side by side
U
پهلو به پهلو
sides
U
پهلو
two edged
U
دو پهلو
by
U
از پهلو
abreast
U
پهلو به پهلو
side view
U
از پهلو
sideling
U
از پهلو
along side
U
در پهلو
side
U
پهلو
sideward
U
از پهلو
side arm
U
از پهلو
decagon
U
ده پهلو
hand
U
پهلو
sexangle
U
شش پهلو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com