Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hermitically
U
پهلوان شخص بلند همت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
giantlike
U
پهلوان وش
athlete
U
پهلوان
athletes
U
پهلوان
championed
U
پهلوان
kemp
U
پهلوان
champion
U
پهلوان
champions
U
پهلوان
pancratist
U
پهلوان
heroically
U
زن پهلوان
championing
U
پهلوان
championess
U
زن پهلوان
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
paper tigers
U
پهلوان پنبه
paladin
U
پهلوان افسانه یی
cock of the walk
U
پهلوان میدان
bullying
U
پهلوان پنبه
punchinello
U
پهلوان کچل
bravado
U
پهلوان پنبه
paper tiger
U
پهلوان پنبه
samsonian
U
پهلوان وار
bullied
U
پهلوان پنبه
punches
U
پهلوان کچل
punched
U
پهلوان کچل
punch
U
پهلوان کچل
pot valiant
U
پیاله پهلوان
hero
U
پهلوان داستان
bully
U
پهلوان پنبه
heroes
U
پهلوان داستان
bullies
U
پهلوان پنبه
siegfried
U
پهلوان افسانهای المان
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
punchinello
U
نمایش پهلوان کچل
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
giantess
U
زن پهلوان یاقوی هیکل
heraclidae
U
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
hercules
U
پهلوان نامی اساطیریونان و روم
bottle holder
U
نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
heroize
U
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
antaeus
U
پهلوان غول اسای لیبی که پسر زمین بود
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
tallest
U
بلند
loftily
U
بلند
amplifiers
U
بلند گو
willowy
U
بلند
skyscraper
U
بلند
amplifier
U
بلند گو
skyscrapers
U
بلند
tall
U
بلند
eton collan
U
بلند
high (1 9 to 36)
U
بلند
tall
U
قد بلند
aloud
U
بلند
taller
U
بلند
taller
U
قد بلند
tallest
U
قد بلند
towering
U
بلند
pointer
U
خط کش بلند
pointers
U
خط کش بلند
uplands
U
بلند
upland
U
بلند
rumbustious
U
بلند
vociferous
U
بلند
legged
U
پا بلند
megaphones
U
بلند گو
megaphone
U
بلند گو
mouth filling
U
بلند
high grown
U
بلند قد
fortes
U
بلند
eminent
U
بلند
soaring
U
بلند
forte
U
بلند
talll
U
قد بلند
lengthwise
U
بلند
talll
U
بلند
highfalutin
U
بلند
loud speaker
U
بلند گو
grandiose
U
بلند
highs
U
بلند
loudly
U
بلند
highest
U
بلند
long
U
بلند
longed
U
بلند
long-
U
بلند
longest
U
بلند
longs
U
بلند
high
U
بلند
loudspeaker
U
بلند گو
longer
U
بلند
levitates
U
بلند شدن
levitating
U
بلند شدن
highest
U
بلند پایه
levitated
U
بلند شدن
levitate
U
بلند شدن
high hurle
U
مانع بلند
elevating
U
بلند کردن
elevates
U
بلند کردن
keep down
U
بلند نشوید
alp
U
کوه بلند
jointing plane
U
رنده بلند
high hat
U
کلاه بلند
high pass
U
پاس بلند
tore
U
علف بلند
high
U
باصدای بلند
uplands
U
زمین بلند
upland
U
زمین بلند
high rise block
U
ساختمان بلند
hip boot
U
چکمه بلند ضد اب
hornblends
U
هرن بلند
icarian
U
بلند پرواز
sonorous
U
قلنبه بلند
inextenso
U
کاملا بلند
surges
U
موج بلند
surged
U
موج بلند
surge
U
موج بلند
elevated
U
بلند مرتبه
elevate
U
بلند کردن
heightens
U
بلند کردن
long splice
U
پیوند بلند
long term
U
بلند مدت
screeching
U
صدای بلند
screeches
U
صدای بلند
screeched
U
صدای بلند
screech
U
صدای بلند
erects
U
بلند کردن
erecting
U
بلند کردن
erected
U
بلند کردن
erect
U
بلند کردن
long thrust
U
سخمه بلند
highs
U
بلند پایه
lop sided
U
کوتاه و بلند
highs
U
باصدای بلند
louden
U
بلند شدن
soars
U
بلند پروازکردن
loudish
U
کمی بلند
long run
U
بلند مدت
long robe
U
ردای بلند
heightening
U
بلند کردن
heightened
U
بلند کردن
heighten
U
بلند کردن
large hearted
U
نظر بلند
highest
U
باصدای بلند
ascends
U
بلند شدن
ascended
U
بلند شدن
ascend
U
بلند شدن
exalts
U
بلند کردن
exalting
U
بلند کردن
exalt
U
بلند کردن
arising
U
بلند شدن
arises
U
بلند شدن
arise
U
بلند شدن
lifter
U
بلند کننده
long burst
U
رگبار بلند
long haul
U
خط سیر بلند
soared
U
بلند پروازکردن
blast furnace coke
U
کک کوره بلند
roughest
U
پست و بلند
rough
U
پست و بلند
downland
U
چراگاه بلند
elevated ground
U
زمین بلند
din
U
صدای بلند
gaberdine
U
ردای بلند
heaved
U
بلند کردن
heave
U
بلند کردن
gantelope
U
دستکش بلند
gantlope
U
دستکش بلند
giant swing
U
تاب بلند
magnanimity
U
بلند همتی
aspirational
[British E]
<adj.>
U
بلند پرواز
lofty
U
بلند پایه
coamings
U
لبه بلند
riser
U
بلند شونده
gauntlet
U
دستکش بلند
bigmouthed
U
صدا بلند
boisterous laughter
U
خنده بلند
banquette
U
زمین بلند
aquacade
U
فوارهء بلند
steeple
U
ساختمان بلند
anchor at short stay
U
لنگر بلند
capote
U
شنل بلند
alto relievo
U
برجسته بلند
alp
U
قله بلند
steeples
U
ساختمان بلند
chivalric
U
بلند همت
clarion
U
شیپور بلند
liberals
U
نظر بلند
liberal
U
نظر بلند
gauntlets
U
دستکش بلند
lofty
U
بلند بزرگ
aspirational
[British E]
<adj.>
U
بلند همت
tossing
U
ضربه بلند
tosses
U
ضربه بلند
tossed
U
ضربه بلند
toss
U
ضربه بلند
long run
[American E]
<adj.>
U
بلند مدت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com