English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i knew you for an iranian U شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
fairy cheeses U پنیرک
rose mallow U گل پنیرک
round leaved mallow U پنیرک
hock U گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
asbestos U پنبه نسوز پنبه کوهی
of iranian nationality U ایرانی
Persian U ایرانی
iranian U ایرانی
iranism U فرهنگ ایرانی
Persian carpet U قالی ایرانی
of ipanian origin U ایرانی الاصل
Persian cat U گربه ایرانی
indo iranian U هند و ایرانی
fat tailed sheep U گوسفند ایرانی
he is a persian U او ایرانی است
Persian cumin [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
meridian fennel [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
caraway [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
This is an Iranian custom. U این یک رسم ایرانی است
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
phoenix U مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? U چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
collodion U پنبه
cottons U پنبه
cotton yarn U نخ پنبه
carder U پنبه زن
cotton U پنبه
cottonseed U پنبه دانه
earth flax U پنبه کوهی
rock cork U پنبه کوهی
feeding cloth U پنبه رسان
floers of zinc U پنبه روی
oxide zine U پنبه روی
cottonseed U تخم پنبه
cotton plant U درخت پنبه
cotton plant U بوته پنبه
cotton plantation U پنبه زار
cotton plantation U پنبه کاری
cotton seed U پنبه دانه
cotton seed U تخم پنبه
cotton waste U ضایعات پنبه
guncotton U باروت پنبه
nitro cotton U باروت پنبه
miuntain flax U سنگ پنبه
Egyptian cotton U پنبه مصری
floss U پنبه ابریشمی
phellem U چوب پنبه
pyrocellulose U پنبه باروتی
pyrocotton U پنبه باروتی
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
paper tiger U پهلوان پنبه
miuntain flax U پنبه کوهی
paper tigers U پهلوان پنبه
cork U چوب پنبه
asbestos U پنبه نسوز
pods U قوزه پنبه
cotton wool U پنبه لایی
pod U قوزه پنبه
bullying U پهلوان پنبه
cotton wool U لایی پنبه
lint U ضایعات پنبه
bully U پهلوان پنبه
bullies U پهلوان پنبه
corks U چوب پنبه
card U پنبه زنی
cash crops U پنبه وتنباکو
stoppers U چوب پنبه
stopper U چوب پنبه
asbestos U پنبه کوهی
bullied U پهلوان پنبه
bobber U چوب پنبه
asbeston U پنبه نسوز
floats U چوب پنبه
float U چوب پنبه
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
floated U چوب پنبه
cards U پنبه زنی
asbestus U پنبه نسوز
asbestus U پنبه کوهی
asbestus U سنگ پنبه
bravado U پهلوان پنبه
abiston U پنبه کوهی
boll [cotton gin] غوزه پنبه
abiston U پنبه نسوز
stoppers U باچوب پنبه بستن
comber U ماشین پنبه زنی
cork borer U چوب پنبه سوراخ کن
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
gin U پنبه را پاک کردن
kapok U چوب پنبه سبک
maco U پنبه درجه یک مصری
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
cork oak U درخت چوب پنبه کش
gins U پنبه را پاک کردن
stopper U باچوب پنبه بستن
bungs U چوب پنبه بشکه
bunging U چوب پنبه بشکه
bung U چوب پنبه بشکه
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
corked U چوب پنبه دار
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
batting U پنبه حلاجی شده
ginning U پنبه پاک کنی
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
cottonseed oil U روغن پنبه دانه
loggerhead U نوعی افت پنبه
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
pourpoint U لحاف پنبه دار
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
asbestine U مانند پنبه نسوز
bunged U چوب پنبه بشکه
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
gins U ماشین پنبه پاک کنی
gin U ماشین پنبه پاک کنی
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
phellogen U لایه چوب پنبه ساز
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
quilting U پنبه دار پارچه لحافی
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
peasecod U جلونیم تنه پنبه دار
the cork went off with apop U چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
To pay no heed . To be inattentive . U پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
pyroxilin U یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
pourpoint U لباس لایه داریا پنبه دار
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
suberin U ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
to bung U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
absorption U میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
to bung up U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
cloop U صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol U رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
willow U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willows U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
peascod U غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
hyacinths U گل سنبل سنبل ایرانی
hyacinth U گل سنبل سنبل ایرانی
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
willy U ماشین حلاجی پشم و پنبه حلاجی یا پاک کردن
corkscrew rule U قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
scutch U پنبه زنی کردن پهن کردن
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
vase structure U بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com