Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
floss
U
پنبه ابریشمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
kapok
U
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Other Matches
garbed in silk
U
جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
messaline
U
پارچه نرم ولطیف ابریشمی ابریشمی
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos
U
پنبه نسوز پنبه کوهی
condom
U
ابریشمی
condoms
U
ابریشمی
sericate
U
ابریشمی
silky
U
ابریشمی
sericeous
U
ابریشمی
silken
U
ابریشمی
silk tasseled
U
گل ابریشمی
silk stocking
U
جوراب ابریشمی
grogram
U
صوف ابریشمی
organzine
U
قیطان ابریشمی
levantine
U
یکجورپارچه ابریشمی
silk cloth
U
پارچه ابریشمی
silkiness
U
خاصیت ابریشمی
silk pile
U
خامه ابریشمی
silk
U
پارچه ابریشمی
silk
U
لباس ابریشمی
silk pile
U
پرز ابریشمی
doilies
U
نوعی پارچه ابریشمی
doily
U
نوعی پارچه ابریشمی
shiner
U
ستاره کلاه ابریشمی
mantua
U
نوعی پارچه ابریشمی
brocade
U
پارچه ابریشمی گل برجسته
cotton or silk velvet
U
مخمل نخی یا ابریشمی
to rustle in silks
U
جامه ابریشمی پوشیدن
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
double silk covered
U
سیم با دو روکش ابریشمی
tie silk
U
پارچه ابریشمی کراواتی
to garb oneself in silk
U
جامه ابریشمی پوشیدن
d.s.c.
U
سیم با دو روکش ابریشمی
velveteen
U
مخمل نخی یا ابریشمی
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
chiffon
U
نوعی پارچه ابریشمی
bobbinet
U
نوعی توری نخی یا ابریشمی
ninon
U
پارچه نرم و مواج ابریشمی
samite
U
پارچه زربفت ابریشمی سنگین
tiffany
U
پارچه توری ابریشمی نازک
shantung
U
پارچه ابریشمی خشن چینی
rubber
U
ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
rubbers
U
ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
scarfs
U
حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
grosgrain
U
پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
scarf
U
حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
near silk
U
ابریشمی که نزدیک بابریشم اصل است
surah
U
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
silk hat
U
کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
silkaline
U
پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
raw silk
U
ابریشم خام
[ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
tulle
U
پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
shot silk
U
ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
collodion
U
پنبه
cotton yarn
U
نخ پنبه
carder
U
پنبه زن
cotton
U
پنبه
cottons
U
پنبه
float
U
چوب پنبه
cork
U
چوب پنبه
miuntain flax
U
پنبه کوهی
miuntain flax
U
سنگ پنبه
earth flax
U
پنبه کوهی
rock cork
U
پنبه کوهی
feeding cloth
U
پنبه رسان
floers of zinc
U
پنبه روی
oxide zine
U
پنبه روی
corks
U
چوب پنبه
guncotton
U
باروت پنبه
nitro cotton
U
باروت پنبه
stoppers
U
چوب پنبه
stopper
U
چوب پنبه
paper tiger
U
پهلوان پنبه
bully
U
پهلوان پنبه
bullying
U
پهلوان پنبه
pod
U
قوزه پنبه
pods
U
قوزه پنبه
asbestos
U
پنبه نسوز
cash crops
U
پنبه وتنباکو
paper tigers
U
پهلوان پنبه
phellem
U
چوب پنبه
floated
U
چوب پنبه
floats
U
چوب پنبه
pyrocellulose
U
پنبه باروتی
pyrocotton
U
پنبه باروتی
bullied
U
پهلوان پنبه
bullies
U
پهلوان پنبه
Egyptian cotton
U
پنبه مصری
To cut ones head with cotton .
<proverb>
U
با پنبه سر بریدن .
asbestos
U
پنبه کوهی
asbeston
U
پنبه نسوز
cards
U
پنبه زنی
abiston
U
پنبه نسوز
cotton wool
U
پنبه لایی
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
cotton wool
U
لایی پنبه
bobber
U
چوب پنبه
abiston
U
پنبه کوهی
asbestus
U
سنگ پنبه
asbestus
U
پنبه کوهی
asbestus
U
پنبه نسوز
absorbent cotton
U
پنبه هیدروفیل
lint
U
ضایعات پنبه
card
U
پنبه زنی
cotton seed
U
پنبه دانه
cotton seed
U
تخم پنبه
bravado
U
پهلوان پنبه
cotton waste
U
ضایعات پنبه
cottonseed
U
تخم پنبه
cottonseed
U
پنبه دانه
cotton plantation
U
پنبه کاری
cotton plantation
U
پنبه زار
cotton plant
U
بوته پنبه
cotton plant
U
درخت پنبه
stopper
U
باچوب پنبه بستن
bung
U
چوب پنبه بشکه
asbestine
U
مانند پنبه نسوز
bunged
U
چوب پنبه بشکه
kapok
U
چوب پنبه سبک
tampons
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
bungs
U
چوب پنبه بشکه
tampon
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
stoppers
U
باچوب پنبه بستن
bunging
U
چوب پنبه بشکه
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton-waste
U
آشغال و ضایعات پنبه
asbestos cement
U
سیمان پنبه کوهی
comber
U
ماشین پنبه زنی
cork borer
U
چوب پنبه سوراخ کن
mallow
U
پنیرک پنبه ایرانی
cork oak
U
درخت چوب پنبه کش
loggerhead
U
نوعی افت پنبه
corked
U
چوب پنبه دار
cotton cake
U
کنجاره پنبه دانه
cotton gin
U
ماشین پنبه پاک کن
ginning
U
پنبه پاک کنی
gins
U
پنبه را پاک کردن
basic crops
U
پنبه تنباکو و برنج
asbestos cement
U
سیمان پنبه نسوز
mountain cork
U
یکجور پنبه کوهی
gin
U
پنبه را پاک کردن
maco
U
پنبه درجه یک مصری
batting
U
پنبه حلاجی شده
pourpoint
U
لحاف پنبه دار
cottonseed oil
U
روغن پنبه دانه
angola yarn
U
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
bundle
U
بقچه کلاف پشم یا پنبه
cotton grade
U
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
asbestos mica
U
عایق پنبه نسوز و میکا
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
the cork went off with apop
U
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
phellogen
U
لایه چوب پنبه ساز
peasecod
U
جلونیم تنه پنبه دار
gins
U
ماشین پنبه پاک کنی
gin
U
ماشین پنبه پاک کنی
subereous
U
از چوب پنبه گرفته شده
quilting
U
پنبه دار پارچه لحافی
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
paduasoy
U
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
waste silk
U
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
pyroxilin
U
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
cloop
U
صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
he undid what i had done
U
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
vegetable fiber
U
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
pourpoint
U
لباس لایه داریا پنبه دار
corks
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
absorption
U
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
to bung up
U
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
to bung
U
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
To pay no heed . To be inattentive .
U
پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
cellulose
U
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
suberin
U
ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
waxing cork
U
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
willows
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willow
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
natural fiber
U
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
snowsuit
U
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
uncork
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol
U
رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
uncorks
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
swab
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swabs
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
cotton-wool yarn
U
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
peascod
U
غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
crape
U
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
sarcenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
kamptulicon
U
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
distaff
U
فرموک
[وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
swob
U
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
drafting
U
[کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
staple
U
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com