Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The gas station is nearby .
U
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hereabout
U
درهمین نزدیکی ها
gasoline
U
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
That is the noice thing about it .
U
لطفش درهمین است
That is the beauty of it.
U
قشنگی اش درهمین است
There is the rub.
U
اشکال درهمین جااست
in the next few days
U
درهمین چند روزه
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
trade unionism
U
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
benchmarks
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmark
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
group
U
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
groups
U
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
channels
U
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling
U
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled
U
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channel
U
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled
U
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
closeness
U
نزدیکی
imminence
U
نزدیکی
copulating
U
نزدیکی
copulates
U
نزدیکی
copulated
U
نزدیکی
copulate
U
نزدیکی
proximity
U
نزدیکی
around
U
در نزدیکی
sexual intercourse
U
نزدیکی
vichywater
U
نزدیکی
vicinage
U
نزدیکی
nearby
U
در نزدیکی
togetherness
U
نزدیکی
affinity
U
نزدیکی
affinities
U
نزدیکی
accession
نزدیکی
nearness
U
نزدیکی
neiggourhood
U
نزدیکی
inwarness
U
نزدیکی
nighness
U
نزدیکی
approximations
U
نزدیکی
approximation
U
نزدیکی
propinquity
U
نزدیکی
adduction
U
نزدیکی
adjacence or cency
U
نزدیکی
intimity
U
نزدیکی
appulse
U
نزدیکی
contiguity
U
نزدیکی
vicinity
U
نزدیکی
proximity of blood
U
خویشی نزدیکی
verge
U
نزدیکی حدود
adjacency
U
نزدیکی مجاورت
sexual intercourse of doubful nature
U
نزدیکی به شبهه
offing
U
دران نزدیکی ها
In the vicinity ( neighbourhood ).
U
همین نزدیکی ها
nodality
U
نزدیکی به گره
kinder
U
نزدیکی تشابه
verges
U
نزدیکی حدود
going on
U
نزدیکی تماس
adjacence
U
نزدیکی مجاورت
therabout
U
در همان نزدیکی
thereabout
U
درهمان نزدیکی تقریبا
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
imminency
U
نزدیکی مشرف بودن
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
incestuously
U
با گناه نزدیکی بمحارم
To have sexual intercourse with a woman .
U
با زنی نزدیکی کردن
in with
<idiom>
U
دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
sexual intercourse
U
مواقعه نزدیکی جنسی
imminence
U
نزدیکی مشرف بودن
abutment
U
بست دیوار نزدیکی
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
Heris
U
شهر هریس در نزدیکی تبریز
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
umbilical
U
واقع در نزدیکی ناف مرکزی
Is there a ... nearby?
آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
land sick
U
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
storm bird
U
بنزین
motor sprit
U
بنزین
benzine
U
بنزین
benzole
U
بنزین
fuel
U
بنزین
fuelling
U
بنزین
fuels
U
بنزین
gasoline
U
بنزین
fuelled
U
بنزین
gasolene
U
بنزین
gasses
U
بنزین
fueled
U
بنزین
gassed
U
بنزین
gases
U
بنزین
gas
U
بنزین
petrol
U
بنزین
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
gasolinic
U
وابسته به بنزین
gasoline barrel
U
بشکه بنزین
gasoline can
U
قوطی بنزین
gasoline drum
U
بشکه بنزین
gasoline consumption
U
مصرف بنزین
gasoline dump
U
باک بنزین
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
high grade petrol
U
بنزین سوپر
premium grade petrol
U
بنزین سوپر
Premium gas
U
بنزین سوپر
phenyl
U
اصل بنزین
petrol pipe
U
لوله بنزین
petrol filter
U
صافی بنزین
petrol container
U
فرف بنزین
naphtha
U
بنزین سنگین
light gasolin
U
بنزین سبک
petrol can
U
باک بنزین
gasses
U
بنزین گازمعده
gassed
U
بنزین گازمعده
gas inlet valve needle
U
ژیگلور بنزین
gas injection
U
پاشش بنزین
gas injection
U
تزریق بنزین
fuel pump
U
پمپ بنزین
fuel filter
U
صافی بنزین
filling stations
U
پمپ بنزین
gas
U
بنزین گازمعده
aviation gasoline
U
بنزین هواپیما
avgas
U
بنزین هواپیما
gas stations
U
پمپ بنزین
gases
U
بنزین گازمعده
gas station
U
پمپ بنزین
gas level
U
سطح بنزین
gas recovery
U
بازیابی بنزین
gas storage
U
مخزن بنزین
gas tank
U
بخار بنزین
gas tank
U
پودر بنزین
petrol tank
U
مخزن بنزین
petrol pump
U
تلمبه بنزین
gas pump
U
پمپ بنزین
petrol pump
U
پمپ بنزین
filling station
U
پمپ بنزین
gas pump
U
تلمبه بنزین
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
machines
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machined
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
unleaded petrol
U
بنزین بدون سرب
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
gas synthesis
U
ترکیب مصنوعی بنزین
gasoline brick
U
بنزین بااکتان بالا
gasoline brick
U
بنزین خوش سوز
gas form natrural gas
U
بنزین از گاز طبیعی
I've run out of petrol.
بنزین تمام کردم.
gas inlet valve needle
U
سوزن شیرورودی بنزین
gas air mixture
U
مخلوط بنزین و هوا
gasoline gels
U
بنزین تغلیظ شده
petrol feed pump
U
پمپ تغذیه بنزین
petrol
U
بنزین گیری کردن
petrol injection pump
U
پمپ تزریق بنزین
gasoline dump
U
مخزن موقتی بنزین
storm bird
U
بنزین ریختن ماشین
pr etrol filling station
U
ایستگاه پمپ بنزین
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
service station
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
gas saving
U
صرفه جویی در مصرف بنزین
Where is the neareset petrol station?
U
نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
gas form natrural gas
U
بنزین حاصله از گاز طبیعی
petrol gage
U
دستگاه اندازه گیری بنزین
benzoline
U
بنزین خام یاپالوده نشده
serivce station
U
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
mpg
U
مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
class iii supplies
U
اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
gas level gauge
U
دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline).
U
برای خرید بنزین سرودست می شکستند
Gasoline is volatile .
U
بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttle
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane
U
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttled
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling
U
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
esturm
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
checkpoints
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalm
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms
U
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene
U
هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com