Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acrylic
U
پلاستیک ترموست شفاف ازجنس استرهای پلیمریزه اسیدهای اکریلیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermosetting
U
ترموست
phosphate esters
U
استرهای فسفات
glassine
U
نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
essential fatty acids
U
اسیدهای چرب اساسی
essential amino acids
U
امینو اسیدهای چرب
aliphatic amino acids
U
امینو اسیدهای الیفاتیک
acrylic aldehyde
U
اکریلیک الدهید
acrylic acid
اسید اکریلیک
citrous
U
ازجنس مرکبات
accipital
U
ازجنس باز
cyprinoid
U
ازجنس ماهی کپور
accipitrine
U
ازجنس باز شکاری
gummatous
U
ازجنس ورم سفلیسی یاکوفتی
azalea
U
نوعی بوته ازجنس خلنگ
cymbidium
U
هر نوع گیاه ازجنس ثعلب
acrylic fibers
U
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
transvestites
U
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
lyrebird
U
سه نوع مرغ شاخه نشین گنجشکی استرالیا ازجنس menura
transvestite
U
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
plastic
U
پلاستیک
plastic industry
U
صنعت پلاستیک
plastic surgery
U
جراحی پلاستیک
thermosetting plastic
U
پلاستیک ترموسیتینگ
pseudoplastic
U
پبه پلاستیک
plastic
U
ناکشسان پلاستیک
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
plastic
U
پلاستیک مجسمه سازی
laminated plastic material
U
ماده پلاستیک متورق
thermoset
U
پلاستیک سختی ناپذیر
thermoplastics
U
پلاستیک سختی ناپذیر
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
thermoplast
U
پلاستیک سختی ناپذیر ترموپلاست
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
after hardening
U
دوباره سخت کردن پلاستیک
to metallizo rubber
U
گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
lexon
U
پلاستیک پلی کربنات که معمولاشفاف است
plasticize
U
بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
kapton
U
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
polyester
U
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
optical
U
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
glaze ice
U
یخ شفاف
lucid
U
شفاف
diaphanous
U
شفاف
perspicuous
U
شفاف
hyaline
U
شفاف
clear ice
U
یخ شفاف
nitid
U
شفاف
crystalline
U
شفاف
translucid
U
شفاف
transparent
U
شفاف
clears
U
شفاف
clearest
U
شفاف
clearer
U
شفاف
clear
U
شفاف
transparently
U
شفاف
crystal
U
شفاف
crystals
U
شفاف
overlay
U
شفاف
transpicuous
U
شفاف
overlaying
U
شفاف
pellucid
U
شفاف
transparency
U
شفاف
transparencies
U
شفاف
overlays
U
شفاف
semigloss
U
نیمه شفاف
sharp picture
U
تصویر شفاف
sharp image
U
تصویر شفاف
transluscent
U
نیم شفاف
transparent color
U
رنگ شفاف
translucid
U
شفاف کننده
shellac
U
لاک شفاف
semitransparent
U
نیمه شفاف
tumbler
U
لیوان
[شفاف]
clear picture
U
تصویر شفاف
semiopaque
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه شفاف
translucent
U
نیم شفاف
sleeker
U
صاف شفاف
sleek
U
صاف شفاف
fluoresce
U
شفاف شدن
lucidity
U
شفاف بودن
clearest
U
شفاف زدودن
clears
U
شفاف زدودن
opaque
U
غیر شفاف
clear varnish
U
لاک شفاف
amorphous
U
غیر شفاف
clearer
U
شفاف زدودن
translucent
U
نیمه شفاف
clear
U
شفاف زدودن
hyaloid
U
زجاجی شفاف
black ice
U
یخ شفاف روی اب
sleekest
U
صاف شفاف
elucidate
U
توضیح دادن شفاف
elucidated
U
توضیح دادن شفاف
elucidates
U
توضیح دادن شفاف
elucidating
U
توضیح دادن شفاف
fluoroscope
U
صفحه شفاف رادیوسکپی
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
dioptrics
U
مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
Cellophane
U
لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
to see through
U
از بین چیزی مات
[غیر شفاف]
دیدن
canopies
U
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
xerophthalmia
U
خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم
celluloid
U
لایه پلاستیکی شفاف ازنیتروسلولز اغشته به کافور
map template
U
صفحه شفاف مخصوص نصب روی نقشه
canopy
U
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
iceland spar
U
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
iceneedle
U
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
Perspex
U
خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
alabaster
U
[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
rounded
U
گرد شده شفاف شده
hyaline cartilage
U
غضروف شفاف غضروف هیالن
clearer
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clear
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearest
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clears
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com