English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fly net U پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
expanded metal U تورسیمی
essene U راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
barriers U تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barrier U تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
kyanize U باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to avoid distortion of the results [produced] by ... U برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
buffer U امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
bailout U کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
sunscreen U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
gaiting strap U تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
infibulation U چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
bulk head U دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
boundary U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundaries U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
windbreaks U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
windbreak U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
encoding U روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
bacteriolysis U مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
locknut U قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
joggles U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
spacer U امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
squirts U اب پران
shot line U نخ پران
base ejection U ته پران
squirt U اب پران
squirting U اب پران
squirted U اب پران
end finish U گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
extractors U فشنگ پران
coleoptera U غلاف پران
pelican hook U قلاب پران
flapper U مگس پران
black slip U خفت پران
ejector U فشنگ پران
extractor U فشنگ پران
base fuze U ماسوره ته پران
clip ejector U خشاب پران
fly whisk U مگس پران
fly shears U اره پران
fly net U مگس پران
snatch block U قرقره پران
fly flap U مگس پران
snow plough U برف پران
clip ejector U شانه پران
tumbler hook U قلاب پران
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
water pistol U هفت تیر آب پران
pinball machine U ماشین ساچمه پران
water pistols U هفت تیر آب پران
pinball machines U ماشین ساچمه پران
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
carriers U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
debarment U جلوگیری
arrest U سد جلوگیری
obstructions U جلوگیری
suppression U جلوگیری
prevention U جلوگیری
arrested U سد جلوگیری
interdiction U جلوگیری
obstruction U جلوگیری
forbiddance U جلوگیری
interception U جلوگیری
restraint U جلوگیری
arrests U سد جلوگیری
restraints U جلوگیری
stoppage U جلوگیری
stoppages U جلوگیری
premunition U جلوگیری
countercheck U جلوگیری
contraception U جلوگیری
to provide against U جلوگیری کردن
stop U جلوگیری منع
stopped U جلوگیری منع
interceptive U جلوگیری کننده
accident prevention U جلوگیری از سانحه
uncontrollable U غیرقابل جلوگیری
keeps U جلوگیری کردن
repessive U جلوگیری کننده
birth control U جلوگیری از ابستنی
rule out U جلوگیری کردن
noise suppression U جلوگیری ازپارازیت
bridling U جلوگیری کردن از
bridles U جلوگیری کردن از
bridled U جلوگیری کردن از
bridle U جلوگیری کردن از
hold in U جلوگیری کردن
keep U جلوگیری کردن
rebuffing U جلوگیری کردن
rebuffed U جلوگیری کردن
holds U جلوگیری کردن
abatement U فروکش جلوگیری
inhibit U جلوگیری کردن
inhibits U جلوگیری کردن
rebuffs U جلوگیری کردن
repressed U جلوگیری شده
contraception U جلوگیری از ابستنی
hold U جلوگیری کردن
rebuff U جلوگیری کردن
preventive U عامل جلوگیری
arrested U جلوگیری از سقوط
interdict U جلوگیری ممنوعیت
pull up U جلوگیری کردن
to keep back U جلوگیری کردن از
stopping U جلوگیری منع
controlment U اختیارداری جلوگیری
stops U جلوگیری منع
irrepressible U جلوگیری نکردنی
inhibiter U جلوگیری کننده
preventable U قابل جلوگیری
arrest U جلوگیری کردن
arrest U جلوگیری از سقوط
prevenience U منع جلوگیری
restrain U جلوگیری کردن از
uncontrollably U غیرقابل جلوگیری
arrested U جلوگیری کردن
preventability U قابلیت جلوگیری
inhibition U جلوگیری از بروزاحساسات
arrests U جلوگیری کردن
preventible U قابل جلوگیری
checks U جلوگیری کردن از
checked U جلوگیری کردن از
inhibitive U وابسته به جلوگیری
inhibitor U جلوگیری کننده
erosion control U جلوگیری از فرسایش
inhibitions U جلوگیری از بروزاحساسات
hinder U جلوگیری کردن
preservative U ماده جلوگیری
preclusive U جلوگیری کننده
preservatives U ماده جلوگیری
restrains U جلوگیری کردن از
quenchable U قابل جلوگیری
restraining U جلوگیری کردن از
premune U ناشی از جلوگیری
quenchless U غیرقابل جلوگیری
block age U جلوگیری انسداد
hinders U جلوگیری کردن
preventive U جلوگیری کننده
hindering U جلوگیری کردن
hindered U جلوگیری کردن
check U جلوگیری کردن از
prevents U جلوگیری کردن
suppressive U جلوگیری کننده
prevented U جلوگیری کردن از
prevented U جلوگیری کردن
prevent U جلوگیری کردن از
prevent U جلوگیری کردن
checkless U غیرقابل جلوگیری
preservation U محافظت جلوگیری
suppressor U جلوگیری کننده
prohibit U جلوگیری کردن
letted U منع جلوگیری
prevents U جلوگیری کردن از
prohibiting U جلوگیری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com