English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 229 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adjustable gib U پشت بند قابل تنظیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
adjustable U قابل تنظیم
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
adjustable lever U اهرم قابل تنظیم
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
angular adjustable قابل تنظیم بطور زاویه ای
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
flat nose plier U انبردست قابل تنظیم
inductor with adjustable air gap U پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
kaplan pump U نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
pantograph U دستگاه رسام قابل تنظیم
soft tooling U ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
variable speed gear drive U گیربکس قابل تنظیم
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
adjustable antenna آنتن قابل تنظیم
adjustable buckle سگک قابل تنظیم
adjustable catch دستگیره قابل تنظیم
adjustable channel مجرای قابل تنظیم
adjustable clamp گیره قابل تنظیم
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
adjustable strap بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
adjustable waist tab نوار دور کمر قابل تنظیم
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
adjustable stop U توقف قابل تنظیم [مهندسی]
Other Matches
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
sensible U قابل درک قابل رویت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
achievable U قابل وصول قابل تفریق
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
calibration U تنظیم
shaping regulating U تنظیم
adjustments U تنظیم
set out U تنظیم
regularization U تنظیم
alignments U تنظیم
spreading U تنظیم
timing U تنظیم
formulation U تنظیم
alignment U تنظیم
regulation U تنظیم
adjustment تنظیم
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
setting ring U حلقه تنظیم
regularizer U تنظیم کننده
crystal control U تنظیم با بلور
corrector U تنظیم کننده
fine adjustment U تنظیم فریف
pilot valve U سوپاپ تنظیم
speed adjustment U تنظیم سرعت
conduction U هدایت تنظیم
framer U تنظیم کننده
frame U تنظیم کردن
focusing control U تنظیم تمرکز
redact U تنظیم کردن
spark setting U تنظیم جرقه
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
jack screw U پیچ تنظیم
fine adjustment U تنظیم دقیق
regulate U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
fine setting U تنظیم دقیق
fine setting U تنظیم میکرومتری
attends U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
rocker gear U تنظیم جاروبک
set screw U پیچ تنظیم
set the watch U تنظیم نگهبانی
rheostat regulation U تنظیم با رئوستا
set up U تنظیم کردن
frequency tuning U تنظیم فرکانس
expanded contrast U تنظیم کنتراست
attend U تنظیم کردن
method of drawing up U طرز تنظیم
formulate U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
depth adjustment تنظیم عمیق
regiments U تنظیم کردن
hand regulation U تنظیم با دست
to make out U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
check valve U شیر تنظیم
levelling screw U پیچ تنظیم
lay down U تنظیم کردن
adjustable U تنظیم پذیر
check gate U دریچه تنظیم
cascade control U تنظیم زنجیری
initial adjustment U تنظیم صفر
line regulator U تنظیم کننده
pressure regulator U شیر تنظیم
vertical adjustment U تنظیم عمودی
adjusts U تنظیم کردن
adjusting point U نقطه تنظیم
timing U تنظیم وقت
adjustment of fire U تنظیم تیر
purity adjustment U تنظیم خلوص
adjustment of rools U تنظیم غلطک
vertical justification U تنظیم عمودی
to draw out U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
air adjustment U تنظیم هوا
carburetor adjustment U تنظیم کاربراتور
cam type regulation U تنظیم بادامکی
inductive tuning U تنظیم پرمئابیلیته
caliper setting U تنظیم پرگار
check U دریچه تنظیم
range calibration U تنظیم مسافت
checked U دریچه تنظیم
automatic regulation U تنظیم خودکار
checks U دریچه تنظیم
body alinement U تنظیم بدن
range of adjustment U ناحیه تنظیم
thermoregulation U تنظیم حرارت
trigger control U تنظیم با ماشه
tunable U تنظیم پذیر
tunably U تنظیم پذیر
range adjustment U تنظیم مسافت
inductive tuning U تنظیم القائی
arrangement U ترتیب تنظیم
arrangements U ترتیب تنظیم
indicement U تنظیم ادعانامه
tune U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
thermostatic regulation U تنظیم با دماپای
range adjustment U تنظیم برد
tuneable U تنظیم پذیر
voltage regulation U تنظیم ولتاژ
thermoregulation U تنظیم دمایی
regulating switch U کلید تنظیم
precision adjustment U تنظیم دقیق
regulating valve U سوپاپ تنظیم
regulation U پهنه تنظیم
regulator U تنظیم کننده
adjusted U تنظیم شده
family planning U تنظیم خانواده
lineup U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
regulators U تنظیم کننده
indictment U تنظیم ادعانامه
indictments U تنظیم کیفرخواست
indictments U تنظیم ادعانامه
alignment U صف بندی تنظیم
stup string U رشته تنظیم
alignment U تنظیم انطباق
indictment U تنظیم کیفرخواست
will adjust U تنظیم می کنم
alignments U صف بندی تنظیم
alignments U تنظیم انطباق
adjustment U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم تطبیق
adjusability U قابلیت تنظیم
calibrates U تنظیم کردن
variability U قابلیت تنظیم
to draw up U تنظیم کردن
pressure adjustment U تنظیم فشار
calibrated U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
preset U پیش تنظیم
calibrating U تنظیم کردن
regulable U تنظیم پذیر
till control U تنظیم با تغییر اوج
framing control U پیچ تنظیم تصویر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com