Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tow
U
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tows
U
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oakum
U
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
flax
U
درخت کتان الیاف کتان
hards
U
پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
flaxy filaments
U
رشته هایا الیاف کتان
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
indian hemp
U
شاهدانه هندی شاهدانه کانادایی
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
dizen
U
دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
over dyeing
U
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
hackle
U
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
burl
[nep]
U
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
U
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting
U
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers
U
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
nep
U
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
cannabis
U
شاهدانه
hempseed
U
شاهدانه
hemp
U
شاهدانه
hemp
U
بوته شاهدانه
hempen
U
متعلق به شاهدانه
nummulite
U
شاهدانه عدسی
marihuana
U
بته شاهدانه
marijuana
U
بته شاهدانه
cannabis
U
انواع شاهدانه
idle balance
U
مانده راکد مانده غیرفعال
hock
U
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
cloth
U
کتان
canvas
U
کتان
flax
U
کتان
linen
U
کتان
cloths
U
کتان
bombast
U
کتان
flax comb
U
کتان کش
canvases
U
کتان
wild flax
U
کتان
hatchel
U
شانه کتان
asbestus
U
سنگ کتان
linnet
U
مرغ کتان
swingle
U
کتان کوب
flax seed
U
تخم کتان
flax trade
U
تجارت کتان
linen draper
U
کتان فروش
flax
U
پارچه کتان
lint
U
لیف کتان
toadflax
U
کتان وحشی
cheesecloth
U
کتان شل باف
flax comb
U
شانه کتان
linen tape
U
نوار کتان
retort residue
U
ته مانده یا پس مانده قرع
rinsing
U
پس مانده ابکشی پس مانده
linseed
U
بزرک بذر کتان
flaxy
U
مربوط به یا مثل کتان
toile
U
پارچه کتان نازک
strick
U
کتان یاکنف هندی
strick
U
شاخه درخت کتان
linseed oil
U
روغن تخم کتان
dodders
U
کتان صحرایی لرزیدن
dodder
U
کتان صحرایی لرزیدن
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
ecru
U
رنگ کتان شسته نشده
white sale
<idiom>
U
حراج حوله ،پارچه کتان
hatchel
U
کتان پاک کن شانه زدن
fibers
U
الیاف
glass fibers
U
الیاف شیشه
acetate fibers
U
الیاف استاتی
to unravel woven
[knitted]
fabric
U
از هم جداکردن
[الیاف]
ravel
U
از هم جداکردن الیاف
man-made fiber
U
الیاف شیمیایی
ramie
U
الیاف گیاه
fiber optics
U
الیاف نوری
fibrillation
U
تشکیل الیاف
raffia
U
الیاف رافیا
vulcanized fiber
U
الیاف وولکانیده
undyed
<adj.>
U
الیاف خام
vegetable fiber
U
الیاف گیاهی
man-made fiber
U
الیاف مصنوعی
piassava
U
الیاف نخل پیاساوا
orientation of fibers
U
نظم و یکنواختی الیاف در نخ
viscose rayon
U
الیاف سلولزی مصنوعی
crepe paper
U
کاغذ الیاف درشت
Manila
U
از الیاف گیاهی نساجی
decorticate
U
بصورت الیاف در اوردن از
shrinkage
U
جمع شدن الیاف
coir
U
الیاف سخت وزبر
manila rope
U
الیاف یا طناب مانیلا
dyeability
U
قابلیت رنگرزی الیاف
bleaching
U
رنگ زدایی الیاف
stripping of dye
U
رنگبری کردن از الیاف
hydrophobic
U
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
bath dye
U
حمام رنگرزی الیاف
cotton-carder
U
جدا کننده الیاف
density
U
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
spun glass
U
شیشه مذاب الیاف مانند
polyester
U
الیاف یاپارچه پولی استر
adhesion of fibers
U
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
plucker
U
ماشین الیاف بازکن پشم
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
acetate rayon process
U
فرایند تهیه الیاف استاتی
fascicle
U
دسته یامجموعه کوچک الیاف
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
fascicule
U
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fasciculus
U
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
carding
U
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
vegetable fiber
U
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
oakum
U
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
protein fiber
U
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
curing time
U
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
cellulose
U
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
henequen
U
الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
tip fading
U
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
kapok
U
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
dacron
U
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
blade
U
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
natural fiber
U
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
ingrain
U
نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
close grained
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
flock
U
[الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
yacht rope
U
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
chambray
U
کتان یا چیت راه راه شطرنجی
patina
U
[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
carding brush
U
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
acrylic fibers
U
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
unidirectional composite
U
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
oversize materials rejects
U
مانده
orts
U
پس مانده
leavings
U
ته مانده
offscourings
U
پس مانده
residue
U
پس مانده
wearying
U
مانده
recrementitious
U
پس مانده
recrement
U
پس مانده
weary
U
مانده
wearies
U
مانده
wearied
U
مانده
deposits
U
پس مانده
played out
U
مانده
leftover
U
پس مانده
heel tap
U
ته مانده
remainder
U
مانده
residue
U
مانده
fordone
U
مانده
forwearied
U
مانده
forworn
U
مانده
residue
U
ته مانده
residues
U
پس مانده
residues
U
مانده
leftovers
U
پس مانده
residues
U
ته مانده
deposit
U
پس مانده
dreg
U
پس مانده
draff
U
پس مانده
knub
U
پس مانده
remanence
U
مانده
silt
U
ته مانده
refused
U
پس مانده
scrap
U
ته مانده
refuse
U
پس مانده
picking
U
پس مانده
residual
U
ته مانده
scrapped
U
ته مانده
heels
U
پس مانده
residve
U
پس مانده
heel
U
پس مانده
scrapping
U
ته مانده
tailling
U
پس مانده
scraps
U
ته مانده
residual
U
مانده
outworn
U
مانده
refuses
U
پس مانده
loose end
U
ته مانده
refusing
U
پس مانده
remanent
U
پس مانده
fag end
U
ته مانده
dross
U
پس مانده
scum
U
پس مانده
fag ends
U
ته مانده
riffraff
U
ته مانده
balances
U
مانده
balance
U
مانده
tailing
U
پس مانده
leavings
U
پس مانده
loose ends
U
ته مانده
ferrous sulfate
U
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
S-twist
[S-spun]
U
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
single yarn
U
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
stay behind
U
عقب مانده
left over
U
باقی مانده
poor countries
U
عقب مانده
ladle skull
U
ته مانده پاتیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com