Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fowl
U
پرنده راشکار کردن
fowls
U
پرنده راشکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stocked
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
birds
U
پرنده
jumpers
U
پرنده
bird
پرنده
fowl
U
پرنده
volitant
U
پرنده
wildlife
U
پرنده
volant
U
پرنده
cock
پرنده نر
jumper
U
پرنده
cocking
U
پرنده نر
cocks
U
پرنده نر
fowls
U
پرنده
long jumper
U
پرنده
birdcall
U
صدای پرنده
hydrofoil
U
قایق پرنده
hydrofoils
U
قایق پرنده
vaulter
U
پرنده با نیزه
pied
U
پرنده رنگارنگ
the bird kind
U
جنس پرنده
flopper
U
پرنده فاسبوری
fowling
U
شکار پرنده
Frisbee
U
بشقاب پرنده
Frisbees
U
بشقاب پرنده
water fowl
U
پرنده ابی
volantis
U
ماهی پرنده
ornithomancy
U
تفال با پرنده
birdman
U
پرنده باز
volans
U
ماهی پرنده
ornithoid
U
پرنده وار
roosts
U
نشیمنگاه پرنده
roosting
U
نشیمنگاه پرنده
ornithologist
U
پرنده شناس
pole vaulter
U
پرنده با نیزه
stick
U
گروه پرنده
UFOs
U
بشقاب پرنده.
flying saucer
U
بشقاب پرنده
ornithology
U
پرنده شناسی
altair
U
کرکس پرنده
migrator
U
پرنده مهاجر
UFO
U
بشقاب پرنده.
flying saucers
U
بشقاب پرنده
dickey
U
پرنده کوچک
hen bird
U
پرنده ماده
dicky
U
پرنده کوچک
roost
U
نشیمنگاه پرنده
roosted
U
نشیمنگاه پرنده
singin bird
U
پرنده اواز خوان
night migrant
U
شب کوچنده
[پرنده شناسی]
tinamou
U
پرنده خانوادهء tinamidae
game bird
U
پرنده موردنظر درشکار
what kind of a bird is that ?
U
چه قسم پرنده ایست
UFOs
U
اشیا پرنده ناشناس
fricassee
U
راگوی گوشت پرنده
ornithology
U
مبحث پرنده شناسی
fricassees
U
راگوی گوشت پرنده
oology
U
تخم پرنده شناسی
high jumper
U
پرنده پرش ارتفاع
chickens
U
پرنده کوچک بچه
ornithologic
U
وابسته به پرنده شناسی
ornithological
U
وابسته به پرنده شناسی
bird's foot
U
شبیه پای پرنده
bird's foots
U
شبیه پای پرنده
pinion
U
پر وبال پرنده را کندن
perching
U
نشیمن گاه پرنده
quill
U
پر بلند بال پرنده
quills
U
پر بلند بال پرنده
pinioning
U
پر وبال پرنده را کندن
pinions
U
پر وبال پرنده را کندن
vaulter
U
پرنده از روی خرک
perches
U
نشیمن گاه پرنده
perched
U
نشیمن گاه پرنده
varmint
U
حیوان یا پرنده شکارکننده
perch
U
نشیمن گاه پرنده
birdcall
U
تقلید صدای پرنده
UFO
U
اشیا پرنده ناشناس
chicken
U
پرنده کوچک بچه
flushing
U
پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
extra-group
U
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
oologist
U
خبره در تخم پرنده شناسی
flying fishes
U
صورت فلکی ماهی پرنده
flushes
U
پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
flush
U
پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
jowls
U
ارواره زیرین پرنده گونه
jowl
U
ارواره زیرین پرنده گونه
partial migrant
U
کوچگر پاره ای
[پرنده شناسی]
ostrich
شتر مرغ
[پرنده شناسی]
wingshooting
U
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
flying fish
U
صورت فلکی ماهی پرنده
soft bill
U
پرنده منقار نازک حشره خوار
bisk
U
ابگوشت یا اشی که ازگوشت پرنده ومیگو
grackle
U
نوعی پرنده ازتیره سار و دم جنبانک
bird motif
U
نقش پرنده در قالی حیوان دار
bird's nest
U
حرکت اشیانه پرنده روی دارحلقه
gallinule
U
نوعی پرنده ابزی از خانواه ابچلیک ها
broiler
U
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
aerie
U
لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
ornithicknite
U
جا پای پرنده که سنگ شده باشد
nut cracker
U
یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
flippers
U
پرنده پرش طول با پشتک به جلو در هوا
flipper
U
پرنده پرش طول با پشتک به جلو در هوا
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
fowling piece
U
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
jacana
U
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
beak-head
U
[آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
mocking bird
U
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
ingestion
U
وارد شدن مواد خارجی ازقبیل پرنده یخ اب برف گرد وغبار به داخل موتور
phoenix
U
مرغ آتشین
[سیمرغ]
[نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
pinion
U
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinioning
U
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinions
U
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
crane design
U
طرح پرنده درنا
[این طرح بیشتر در فرش چین و مغولستان به نشانه طول عمر بکار می رود.]
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
pileum
U
کاکل چتری پرنده کاکل
paradise rug
U
طرح درختی باغ و گل
[در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
redbreast
U
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilizes
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringed
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
support
U
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to use effort
U
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
woos
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com