Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
side staddle hep
U
پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contracting parties
U
طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
high contracting parties
U
طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
heels
U
پاهای عقب
astride
U
با پاهای گشاداز هم
heel
U
پاهای عقب
astraddle
U
با پاهای از هم گشاده
foot sore
U
دارای پاهای زخمی
feather footed
U
دارای پاهای پردار
duckfooted
U
دارای پاهای شهن
plumiped
U
دارای پاهای پردار
stag position
U
وضع پاهای باز
rough footed
U
دارای پاهای پردار
footsore
U
دارای پاهای زخمی
spindle legged
U
دارای پاهای درازوباریک لندوک
rough legged
U
دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
fin footed
U
دارای پاهای پرده دار
gait
U
طرز حرکت پاهای اسب
red legs
U
نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
spindle shanked
U
دارای پاهای دراز وباریک لندوک
hermit crabs
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
gaited
U
اسب دارای حرکت پاهای معین
hermit crab
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
capriole
U
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
leg of mutton
U
دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
jack knife
U
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
pleadings
U
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
parties
U
طرفین
extremes
U
طرفین
the contracting parties
U
طرفین متعاهدین
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
disposed flank
U
طرفین باز
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
mutual concent
U
تراضی طرفین
the contracting parties
U
طرفین متعاقدین
mutual agreement
U
توافق طرفین
contracting parties
U
طرفین قرارداد
the litigants
U
طرفین دعوی
parties to the contract
U
طرفین عقد
contracting parties
U
طرفین متقاعدین
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
limbs
U
هرکدام از طرفین کمان
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
cornering
U
طرفین پایگاه اصلی
tilt angle
U
زاویه تمایل به طرفین
side lights
U
چراغهای طرفین ناو
corners
U
طرفین پایگاه اصلی
corner
U
طرفین پایگاه اصلی
limb
U
هرکدام از طرفین کمان
straddle seat
U
تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
veranda
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
straddle split
U
وضع باز پاها به طرفین
verandahs
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
side lights
U
چراغ دریانوردی طرفین ناو
verandas
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
covenants
U
که بین طرفین مبادله می گردد
covenant
U
که بین طرفین مبادله می گردد
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
verandah
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
sideline
U
خطوط طرفین میدان بازی
leeboard
U
یکی از دو تخته طرفین کف قایق
like as we lie
U
طرفین دارای ضربات مساوی
sidelined
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
voluntary partition
U
افراز با رضایت یا سازش طرفین
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable.
U
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
lock forward
U
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
blackguard
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
limbers
U
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
blackguards
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
contra proferentem
U
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
parlementaire
U
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
re axtent
U
تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
restraint of trade
U
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
ditch
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
ditches
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mobile warfare
U
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
exchange of notes
U
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
referee
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
reports
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
wager of battle
U
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
high burst ranging
U
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
demarkation line
U
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
ascendancy
U
بالا
on high
U
در بالا
ascendency
U
بالا
outreach
U
بالا
upper
U
بالا
galleries
U
لژ بالا
gallery
U
لژ بالا
overhead
U
بالا
high
U
بالا
upside
U
بالا
highest
U
بالا
overtone
U
بالا تن
in old age
[in great age]
U
در سن بالا
overtones
U
بالا تن
balconies
U
لژ بالا
balcony
U
لژ بالا
aweigh
U
بالا
headwater
U
بالا اب
upped
U
رو به بالا
uppermost
U
از بالا
aloft
U
بالا
overhead
U
سر بالا
over
U
بالا
lever bridge
U
پل بالا رو
over-
U
بالا
above
U
در بالا
upped
U
بالا
up stairs
U
بالا
superincumbent
U
از بالا
up
U
بالا
upping
U
بالا
at a great age
U
در سن بالا یی
atop
U
بالا
up there
U
ان بالا
upping
U
رو به بالا
up
U
رو به بالا
upper limit
U
حد بالا
highs
U
بالا
top
U
بالا
uplift
U
بالا بردن
promoting
U
بالا بردن
upheaval
U
بالا امدن
upheavals
U
بالا امدن
radius
U
زند بالا
aspires
U
بالا رفتن
bottom up
U
از پایین به بالا
promotes
U
بالا بردن
aspired
U
بالا رفتن
aspiring
U
بالا رفتن
Mt
U
بالا رفتن
Mts
U
بالا رفتن
elevate
U
بالا بردن
elevates
U
بالا بردن
promote
U
بالا بردن
promoted
U
بالا بردن
at the utmost
U
دست بالا
elevating
U
بالا بردن
heave
U
بالا کشیدن
heaved
U
بالا کشیدن
aspire
U
بالا رفتن
jack
U
بالا بردن
jacks
U
بالا بردن
atop
U
بطرف بالا
booster
U
بالا برنده
top down
U
از بالا به پایین
top-down
U
از بالا به پایین
spec
U
مشخصات بالا
abovestairs
U
طبقه بالا
boosters
U
بالا برنده
toss
U
بالا انداختن
tossed
U
بالا انداختن
tossing
U
بالا انداختن
tosses
U
بالا انداختن
hoist
U
بالا بردن
hoist
U
بالا کشیدن
hoisted
U
بالا بردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com