Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cash dispenser
U
پرداخت مینماید
cash dispensers
U
پرداخت مینماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
me seems
U
مینماید
he looks brave
U
او دلیر مینماید
he seems to be tired
U
خسته مینماید
methinks
U
چنین مینماید
it look as if
U
چنین مینماید که گویی
it promisews to be easy
U
چنین مینماید که اسان است
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
discount house
U
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
constant speed unit
U
گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
liquid consonants
U
حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
award
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
portal to portal
U
وابسته بمدتی که کارگر از درورودی تا شروع بکار صرف مینماید
losing game
U
بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
photochemistry
U
رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
acanthosisnigricans
U
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
power function
U
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fellow traveler
U
کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
the story is probale
U
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
knocked down
U
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
del credere agent
U
نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
polishes
U
پرداخت
finishing touches
U
پرداخت
expenditure
U
پرداخت
settlement
U
پرداخت
glosser
U
پرداخت گر
polish
U
پرداخت
furbisher
U
پرداخت گر
paying
U
پرداخت
pay
U
پرداخت
defrayal
U
پرداخت
discharges
U
پرداخت
discharge
U
پرداخت
glaze
U
پرداخت
glazes
U
پرداخت
pays
U
پرداخت
refinishing
U
پرداخت
making good
U
پرداخت
settlements
U
پرداخت
lustreer
U
پرداخت
burnisher
U
پرداخت گر
refunds
U
پس پرداخت
payments
U
پرداخت
refunded
U
پس پرداخت
refunding
U
پس پرداخت
trim
U
پرداخت
refund
U
پس پرداخت
discharging
U
پرداخت
disbursement
U
پرداخت
payment
U
پرداخت
bleaching
U
پرداخت
outlay
U
پرداخت
remitment
U
پرداخت
rendering
U
پرداخت
finish
U
پرداخت
renderings
U
پرداخت
finishes
U
پرداخت
pt
U
پرداخت
finishing
U
پرداخت
remittance
U
پرداخت تادیه
finisher
U
پرداخت کننده
burnishing
U
پرداخت کاری
outstanding
U
پرداخت نشده
remittances
U
پرداخت تادیه
lustre
U
صیقل پرداخت
finishes
U
پرداخت کار
finish
U
پرداخت کار
deferred payment
U
پرداخت اتی
final payment
U
پرداخت نهایی
rendition
U
پرداخت تحویل
renditions
U
پرداخت تحویل
earnest money
U
پیش پرداخت
date of maturity
U
موعد پرداخت
back freigt
U
پرداخت کرایه
paid
U
پرداخت شده
payee
U
پرداخت شونده
payees
U
پرداخت شونده
average payment
U
پرداخت متوسط
annual payment
U
پرداخت سالیانه
advice note
U
دستورپیش پرداخت
advance payment
U
پیش پرداخت
bilk
U
گذاشتن از پرداخت
unpaid
U
پرداخت نشده
outstandingly
U
پرداخت نشده
diamond polishing
U
پرداخت الماسی
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
deferred payment
U
پرداخت معوق
non payment
U
عدم پرداخت
date of payment
U
موعد پرداخت
d. note
U
درخواست پرداخت
casual payment
U
پیش پرداخت
subscription
U
تعهد پرداخت
by payment
U
از طریق پرداخت
subscriptions
U
تعهد پرداخت
reimbursable
U
قابل پرداخت
never-never
U
پرداخت قسطی
remittal
U
گذشت پرداخت
unpolished
U
پرداخت نشده
remittable
U
قابل پرداخت
remitter
U
پرداخت کننده
settlement terms
U
شرایط پرداخت
smoothing plane
U
رنده پرداخت
spot cash
U
پرداخت نقدی
terms of payment
U
شرایط پرداخت
the d. of a debt
U
پرداخت بدهی
to finish off
U
پرداخت کردن
shear
U
پرداخت فرش
a bradent
U
وسیله پرداخت
punctual payment
U
پرداخت در سر وعده
imprest
U
پیش پرداخت
on account payment
U
پیش پرداخت
overpayment
U
پرداخت اضافی
part payment
U
پرداخت اقساطی
pay off
U
پرداخت کردن
payable at sight
U
پرداخت دیداری
payable on demand
U
پرداخت عندالمطالبه
payer
U
پرداخت کننده
monthly payment
U
پرداخت ماهانه
money back
U
تضمین پرداخت
indemnification
U
پرداخت غرامت
installment payment
U
پرداخت قسطی
payment by installments
U
پرداخت قسطی
interim financing
U
پرداخت موقت
lump sum payment
U
پرداخت نقدی
lump sum payment
U
پرداخت یکجا
payment by instalments
U
پرداخت به اقساط
payment in advance
U
پیش پرداخت
period of grace
U
مهلت پرداخت
planish
U
پرداخت کردن
planishing tool
U
ابزار پرداخت
pre paid
U
پیش پرداخت
pre payment
U
پیش پرداخت
prepayment
U
پیش پرداخت
prest
U
پیش پرداخت
progress payments
U
پرداخت تدریجی
payor
U
پرداخت کننده
payment terms
U
شرایط پرداخت
payment in due cource
U
پرداخت به موقع
payment in full
U
پرداخت تمام
payment in full
U
پرداخت کامل
payment in kind
U
پرداخت غیرنقدی
payment in kind
U
پرداخت جنسی
payment stopped
U
توقف پرداخت
prompt payment
U
پرداخت فوری
finance
U
پرداخت هزینه
reimbursement
U
باز پرداخت
reimbursement
U
پرداخت جبرانی
reimbursements
U
باز پرداخت
disburses
U
پرداخت کردن
disburses
U
پرداخت خرج
advances
U
پیش پرداخت
disbursed
U
پرداخت کردن
reimbursements
U
پرداخت جبرانی
furbish
U
پرداخت کردن
furbished
U
پرداخت کردن
furbishes
U
پرداخت کردن
furbishing
U
پرداخت کردن
disbursed
U
پرداخت خرج
bonuses
U
پرداخت اضافی
bonus
U
پرداخت اضافی
disbursing
U
پرداخت خرج
burnishes
U
پرداخت کردن
polish
U
پرداخت کردن
finishing
U
پرداخت کاری
settlement
U
تسویه پرداخت
burnish
U
پرداخت کردن
advance
U
پیش پرداخت
liquidation
U
پرداخت بدهی
settlement
U
تصفیه پرداخت
advance
پیش پرداخت
settlements
U
تسویه پرداخت
settlements
U
تصفیه پرداخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com