Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paid
U
پرداخت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i paid him out well
U
خوب از جلوش درامدم
i paid him out well
U
خوب تلافی بسرش دراوردم
well paid
U
دارای حقوق کافی
paid-up
U
فردیکهوجهحقعضویتخودرادریکگروهپرداختهاست
low-paid
U
کارگرانبادستمزدپائین
i paid his d. wages
U
مزد او را انچه لازم بود دادم
paid in capital
U
سرمایه پرداخت شده
paid up capital
U
سرمایه پرداخت شده
post paid
U
که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
pre paid
U
از قبل پرداخت شده
pre paid
U
پیش پرداخت
reply paid
U
جواب قبول
She paid for it with her life .
U
بقیمت جانش تمام شد
the work was well paid
U
پول خوبی
You have paid too much for your car .
U
اتوموبیلت را گران خریدی
well paid employees
U
کارمندانی که حقوق خوب
well paid employees
U
میگیرند
the work was well paid
U
مزدخوبی برای این کارداده شده
i paid dearly for it
U
بسیار گران برایم تمام شد
carriage paid to ...
U
با هزینه حمل تا ...
carriage paid to
U
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
duties paid
U
حقوق گمرکی پرداخت شده
duty paid
U
گمرک شده
duty paid
U
گمرک پرداخته
capital paid in
U
ذخیره سرمایه
freight paid to
U
هزینه حمل پرداخت شده
fully paid
U
که حقوق خودراتمام میگیرد
he paid through the nose
U
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
i paid dear for it
U
برای من گران تمام شد
capital paid in
U
سرمایه پرداخت شده
I paid dearly for this mistake .
U
این اشتباه برایم گران تمام شد
He gets paid wering different hats .
U
به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
I paid him back. in his own coin.
U
حقش را کف دستش گذاشتم
He swore to having paid for the goods .
U
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
carriage and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
carriage freight paid to ...
U
با هزینه حمل تا ...
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
paid in cash share
U
سهام نقدا" پرداخت شده
freight and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
marriage portion ordinary paid
U
مهرالمثل
I learned my lesson the hard way. I burned my finger. I paid dearly for it.
U
چوبش راخورده ام
reply paid /RP/
[reply prepaid]
U
جواب قبول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com