English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
annual payment U پرداخت سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
annuals U سالیانه
annual U سالیانه
annually U سالیانه
yearly U سالیانه
annum U سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
per annum U هر سالی سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
anniversaries U سوگواری سالیانه
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
annals U وقایع سالیانه سالنامه
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
anniversary U جشن سالیانه عروسی
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
mass book U کتاب نماز سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
quingentenary U پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
admision rate U میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
pays U پرداخت
paying U پرداخت
finish U پرداخت
settlement U پرداخت
discharging U پرداخت
settlements U پرداخت
refinishing U پرداخت
lustreer U پرداخت
making good U پرداخت
disbursement U پرداخت
finishes U پرداخت
expenditure U پرداخت
payment U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
payments U پرداخت
refunds U پس پرداخت
glazes U پرداخت
refund U پس پرداخت
furbisher U پرداخت گر
finishing touches U پرداخت
refunded U پس پرداخت
refunding U پس پرداخت
defrayal U پرداخت
glaze U پرداخت
finishing U پرداخت
polish U پرداخت
discharge U پرداخت
discharges U پرداخت
trim U پرداخت
polishes U پرداخت
remitment U پرداخت
bleaching U پرداخت
glosser U پرداخت گر
rendering U پرداخت
pay U پرداخت
outlay U پرداخت
pt U پرداخت
renderings U پرداخت
payee U پرداخت شونده
payees U پرداخت شونده
advice note U دستورپیش پرداخت
advance payment U پیش پرداخت
rendition U پرداخت تحویل
never-never U پرداخت قسطی
unpolished U پرداخت نشده
to finish off U پرداخت کردن
the d. of a debt U پرداخت بدهی
terms of payment U شرایط پرداخت
paid U پرداخت شده
unpaid U پرداخت نشده
remittal U گذشت پرداخت
subscriptions U تعهد پرداخت
subscription U تعهد پرداخت
shear U پرداخت فرش
a bradent U وسیله پرداخت
renditions U پرداخت تحویل
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
payor U پرداخت کننده
overpayment U پرداخت اضافی
on account payment U پیش پرداخت
period of grace U مهلت پرداخت
non payment U عدم پرداخت
monthly payment U پرداخت ماهانه
money back U تضمین پرداخت
planish U پرداخت کردن
planishing tool U ابزار پرداخت
pre paid U پیش پرداخت
lump sum payment U پرداخت یکجا
lump sum payment U پرداخت نقدی
pre payment U پیش پرداخت
prepayment U پیش پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
part payment U پرداخت اقساطی
pay off U پرداخت کردن
payment in full U پرداخت کامل
payment in full U پرداخت تمام
payment in due cource U پرداخت به موقع
payment in kind U پرداخت جنسی
payment in advance U پیش پرداخت
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payer U پرداخت کننده
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
payable at sight U پرداخت دیداری
payment stopped U توقف پرداخت
prest U پیش پرداخت
interim financing U پرداخت موقت
deferred payment U پرداخت اتی
deferred payment U پرداخت معوق
date of payment U موعد پرداخت
date of maturity U موعد پرداخت
d. note U درخواست پرداخت
casual payment U پیش پرداخت
remitter U پرداخت کننده
by payment U از طریق پرداخت
settlement terms U شرایط پرداخت
bilk U گذاشتن از پرداخت
back freigt U پرداخت کرایه
average payment U پرداخت متوسط
smoothing plane U رنده پرداخت
demand for payment U تقاضای پرداخت
diamond polishing U پرداخت الماسی
earnest money U پیش پرداخت
progress payments U پرداخت تدریجی
payment by installments U پرداخت قسطی
installment payment U پرداخت قسطی
prompt payment U پرداخت فوری
indemnification U پرداخت غرامت
imprest U پیش پرداخت
punctual payment U پرداخت در سر وعده
reimbursable U قابل پرداخت
finisher U پرداخت کننده
final payment U پرداخت نهایی
remittable U قابل پرداخت
spot cash U پرداخت نقدی
down payment U پیش پرداخت
paymasters U مامور پرداخت
repayment U پرداخت مجدد
settlements U تصفیه پرداخت
settlements U تسویه پرداخت
financing U پرداخت هزینه
finances U پرداخت هزینه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com