English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3590 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
squash U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashed U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashes U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashing U پرتاب بدون تحرک زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
static U بدون تحرک
penalty U پرتاب خطای بدون امتیاز
penalties U پرتاب خطای بدون امتیاز
soft missile base U سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
full toss U پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full pitch U پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
swings U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
mobiles U با تحرک
movability U تحرک
mobility U تحرک
mobile U با تحرک
dynamism U تحرک
stirring U پر تحرک
locomotion U تحرک
stimulation U تحرک
stimulus U تحرک
volubility U تحرک
stimuli U تحرک
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
geographical mobility U تحرک جغرافیائی
ionic mobility U تحرک یونی
mobility U قوه تحرک
mobility U تحرک یکان
dynamism U قدرت تحرک
upward mobility U تحرک صعودی
locomotory U نقص تحرک
locomotor U نقص تحرک
horizontal mobility U تحرک افقی
occupational mobility U تحرک شغلی
class mobility U تحرک طبقهای
social mobility U تحرک اجتماعی
cell animation U تحرک سلولی
mobility of capital U تحرک سرمایه
mobility ratio U نسبت تحرک
immobility U عدم تحرک
class mobility U تحرک طبقاتی
immobility U تحرک ناپذیری
locomotive U وابسته به تحرک
locomotives U وابسته به تحرک
vagility U دارای تحرک
downward mobility U تحرک نزولی
mobiles U قابل تحرک
vagile U دارای تحرک
limiting ionic mobility U تحرک یونی حد
vertical mobility U تحرک عمودی
mobile U قابل تحرک
immobilization U عدم تحرک
motion study U تحرک سنجی
reflating U تحرک بخشیدن
reflates U تحرک بخشیدن
reflated U تحرک بخشیدن
reflate U تحرک بخشیدن
to reflate the economy U به اقتصاد تحرک بخشیدن
mobility of labor U تحرک نیروی کار
sticking points U نقطهی عدم تحرک
horizontal social mobility U تحرک افقی اجتماعی
factor mobility U تحرک عوامل تولید
labor mobility U تحرک نیروی کار
horizontal labor mobility U تحرک افقی کارگر
locomotion U تحرک نقل وانتقال
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
sticking point U نقطهی عدم تحرک
mobility of a charged particle U تحرک ذره باردار
thermotaxis U تحرک در اثر گرما
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
low feild mobility U قابلیت تحرک میدان ضعیف
movement U گردش جابجا کردن تحرک
mobilization U بسیج کردن تحرک دادن
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
mobilization U به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
frictional unemployment U بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
jaculation U پرتاب
shoves U پرتاب
shoved U پرتاب
shove U پرتاب
shoving U پرتاب
throwing U پرتاب
shies U پرتاب
shied U پرتاب
throw U پرتاب
shying U پرتاب
detrusion U پرتاب
shyest U پرتاب
shy U پرتاب
shyer U پرتاب
throws U پرتاب
put U پرتاب
hurl U پرتاب
pitch U پرتاب
launching U پرتاب
launches U پرتاب
launched U پرتاب
tossing U پرتاب
puts U پرتاب
tosses U پرتاب
tossed U پرتاب
launch U پرتاب
toss U پرتاب
putting U پرتاب
hurled U پرتاب
jets U پرتاب
jetted U پرتاب
hurls U پرتاب
jetting U پرتاب
jet U پرتاب
pitches U پرتاب
weight throw U پرتاب وزنه
launching angle U زاویه پرتاب
bowshot U تیر پرتاب
slung U پرتاب شده
foin U پرتاب کردن
caster U پرتاب کننده
arm thrust U پرتاب دست
sharity stripe U خط پرتاب ازاد
conversions U پرتاب ازاد
lunger U پرتاب کننده
launcher U سکوی پرتاب
paradrop U پرتاب با چتر
propelling charge U خرج پرتاب
projection U پرتاب طرح
charity shot U پرتاب ازاد
aerial delivery U پرتاب هوایی
air extraction U پرتاب بار
delivery U پرتاب توپ
delivery U پرتاب گلوله
deliveries U پرتاب توپ
airball U پرتاب خطا
base ejection U پرتاب شونده از ته
jettisons U پرتاب کردن
let fly U پرتاب کردن
jettisoning U پرتاب کردن
charity line U خط پرتاب ازاد
propellant charge U خرج پرتاب
tilt U شتاب پرتاب
deliveries U پرتاب گلوله
throwing apparatus U لوازم پرتاب
tilted U شتاب پرتاب
tilts U شتاب پرتاب
jettison U پرتاب کردن
jettisoned U پرتاب کردن
launching site U محل پرتاب
projections U پرتاب طرح
conversion U پرتاب ازاد
chucked U پرتاب نادرست
launcher U پرتاب کننده
project U پرتاب کردن
pitches U پرتاب کردن
propellants U خرج پرتاب
pitch U پرتاب کردن
propellant U خرج پرتاب
projected U پرتاب کردن
small ball U پرتاب بی حالت
shoots U پرتاب کردن
projects U پرتاب کردن
Recent search history Forum search
1postside
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1you still weren't very nice to him about it.
1for some time i did not have to speak much.
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com