Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
squash
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashed
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashes
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashing
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
static
U
بدون تحرک
penalty
U
پرتاب خطای بدون امتیاز
penalties
U
پرتاب خطای بدون امتیاز
soft missile base
U
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
full toss
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full pitch
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
swings
U
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing
U
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
mobiles
U
با تحرک
movability
U
تحرک
mobility
U
تحرک
mobile
U
با تحرک
dynamism
U
تحرک
stirring
U
پر تحرک
locomotion
U
تحرک
stimulation
U
تحرک
stimulus
U
تحرک
volubility
U
تحرک
stimuli
U
تحرک
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
geographical mobility
U
تحرک جغرافیائی
ionic mobility
U
تحرک یونی
mobility
U
قوه تحرک
mobility
U
تحرک یکان
dynamism
U
قدرت تحرک
upward mobility
U
تحرک صعودی
locomotory
U
نقص تحرک
locomotor
U
نقص تحرک
horizontal mobility
U
تحرک افقی
occupational mobility
U
تحرک شغلی
class mobility
U
تحرک طبقهای
social mobility
U
تحرک اجتماعی
cell animation
U
تحرک سلولی
mobility of capital
U
تحرک سرمایه
mobility ratio
U
نسبت تحرک
immobility
U
عدم تحرک
class mobility
U
تحرک طبقاتی
immobility
U
تحرک ناپذیری
locomotive
U
وابسته به تحرک
locomotives
U
وابسته به تحرک
vagility
U
دارای تحرک
downward mobility
U
تحرک نزولی
mobiles
U
قابل تحرک
vagile
U
دارای تحرک
limiting ionic mobility
U
تحرک یونی حد
vertical mobility
U
تحرک عمودی
mobile
U
قابل تحرک
immobilization
U
عدم تحرک
motion study
U
تحرک سنجی
reflating
U
تحرک بخشیدن
reflates
U
تحرک بخشیدن
reflated
U
تحرک بخشیدن
reflate
U
تحرک بخشیدن
to reflate the economy
U
به اقتصاد تحرک بخشیدن
mobility of labor
U
تحرک نیروی کار
sticking points
U
نقطهی عدم تحرک
horizontal social mobility
U
تحرک افقی اجتماعی
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
labor mobility
U
تحرک نیروی کار
horizontal labor mobility
U
تحرک افقی کارگر
locomotion
U
تحرک نقل وانتقال
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
sticking point
U
نقطهی عدم تحرک
mobility of a charged particle
U
تحرک ذره باردار
thermotaxis
U
تحرک در اثر گرما
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
low feild mobility
U
قابلیت تحرک میدان ضعیف
movement
U
گردش جابجا کردن تحرک
mobilization
U
بسیج کردن تحرک دادن
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
mobilization
U
به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
catch up
U
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
frictional unemployment
U
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
jaculation
U
پرتاب
shoves
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
shoving
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
shies
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
put
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
tossed
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
toss
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
weight throw
U
پرتاب وزنه
launching angle
U
زاویه پرتاب
bowshot
U
تیر پرتاب
slung
U
پرتاب شده
foin
U
پرتاب کردن
caster
U
پرتاب کننده
arm thrust
U
پرتاب دست
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
conversions
U
پرتاب ازاد
lunger
U
پرتاب کننده
launcher
U
سکوی پرتاب
paradrop
U
پرتاب با چتر
propelling charge
U
خرج پرتاب
projection
U
پرتاب طرح
charity shot
U
پرتاب ازاد
aerial delivery
U
پرتاب هوایی
air extraction
U
پرتاب بار
delivery
U
پرتاب توپ
delivery
U
پرتاب گلوله
deliveries
U
پرتاب توپ
airball
U
پرتاب خطا
base ejection
U
پرتاب شونده از ته
jettisons
U
پرتاب کردن
let fly
U
پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن
charity line
U
خط پرتاب ازاد
propellant charge
U
خرج پرتاب
tilt
U
شتاب پرتاب
deliveries
U
پرتاب گلوله
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
tilted
U
شتاب پرتاب
tilts
U
شتاب پرتاب
jettison
U
پرتاب کردن
jettisoned
U
پرتاب کردن
launching site
U
محل پرتاب
projections
U
پرتاب طرح
conversion
U
پرتاب ازاد
chucked
U
پرتاب نادرست
launcher
U
پرتاب کننده
project
U
پرتاب کردن
pitches
U
پرتاب کردن
propellants
U
خرج پرتاب
pitch
U
پرتاب کردن
propellant
U
خرج پرتاب
projected
U
پرتاب کردن
small ball
U
پرتاب بی حالت
shoots
U
پرتاب کردن
projects
U
پرتاب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com