Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dimpling
U
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dollies
U
سندان یا بلوکی که درپرچکاری دستی ورقات فلزی بکار می رود
dolly
U
سندان یا بلوکی که درپرچکاری دستی ورقات فلزی بکار می رود
blowout disc
U
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
metal cone tube
U
لامپ مخروطی فلزی
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
wire
U
هادی فلزی نازک
wires
U
هادی فلزی نازک
metal foil
ورق نازک فلزی
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
normal slump
U
درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
snips
U
قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
splayed
U
پخدار فارسی
splaying
U
پخدار فارسی
splay
U
پخدار فارسی
splays
U
پخدار فارسی
polyconic grid
U
سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
ac fittings
U
رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
countersink
U
خزینه مخروطی کردن
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
countersink
U
خزینه دار کردن مخروطی
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
cones
U
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone
U
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
attenuate
U
نازک کردن
thinned
U
نازک کردن
attenuated
U
نازک کردن
extenuate
U
نازک کردن
thins
U
نازک کردن
thin
U
نازک کردن
attenuates
U
نازک کردن
thinnest
U
نازک کردن
attenuating
U
نازک کردن
fine draw
U
نازک کردن
thinners
U
نازک کردن
birdcages
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
metal
U
فلزی کردن
metallizo
U
فلزی کردن
metals
U
فلزی کردن
galvanising
U
ابکاری فلزی کردن
galvanize
U
ابکاری فلزی کردن
galvanises
U
ابکاری فلزی کردن
galvanised
U
ابکاری فلزی کردن
galvanizes
U
ابکاری فلزی کردن
gange
U
باسیم نازک نگاه داری کردن
chimney-crane
U
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
flan
U
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flans
U
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
lock
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lap
U
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
locks
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lapped
U
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
snap swivel
U
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
kopfring
U
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
cones
U
مخروطی
conical
U
مخروطی
fusiform
U
مخروطی
spiry
U
مخروطی
conic
U
مخروطی
cone
U
مخروطی
cone shape
U
مخروطی
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
conoidal
U
شبه مخروطی
fusion cone
U
مخروطی اتصال
conic section
U
مقطع مخروطی
cone
U
ساختمان مخروطی
conoid
U
مخروطی شکل
nun buoy
U
بویه مخروطی
cone shaped
U
مخروطی شکل
paraboloid
U
قطع مخروطی
cone pulley
U
صفحه مخروطی
conical spring
U
فنر مخروطی
conicalness
U
شکل مخروطی
tail cone
U
دنباله مخروطی
conical scanning
U
تقطیع مخروطی
conical
U
مخروطی شکل
conoid
U
شبه مخروطی
exhaust cone
U
مخروطی اگزوز
chamfered end
U
نوک مخروطی
chamfered end
U
راس مخروطی
gothic arch
U
طاق مخروطی
hyperbola
U
طرح مخروطی
taper off
U
مخروطی شدن
reduction crusher
U
سنگشکن مخروطی
spires
U
منار مخروطی
spire
U
منار مخروطی
conical antenna
U
انتن مخروطی
lip angle
U
زاویه مخروطی
cone antenna
U
انتن مخروطی
cramwheel
U
دنده مخروطی
conic sections
U
مقاطع مخروطی
hollow cone charge
U
خرج مخروطی
double cone insulator
U
مقره دو مخروطی
conoidal
U
مخروطی شکل
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
spire
U
تاجک مخروطی کلیسا
conical
U
کله قندی مخروطی
strobilus
U
گل اذین مخروطی شکل
cone type face milling cutter
U
فرز نوع مخروطی
spires
U
تاجک مخروطی کلیسا
sharpshooter
U
زنجره دارای سر مخروطی
erlenmeyer flask
U
تنگ مخروطی ازمایشگاه
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
conical head lubricating nipple
U
گریس خور مخروطی
timken bearing
U
یاطاقان غلطکی مخروطی
conifers
U
که میوه مخروطی دارند
cone crusher
U
سنگ شکن مخروطی
conifer
U
که میوه مخروطی دارند
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
bevel gear
U
چرخ دندانه مخروطی
epi
U
[مناره مخروطی کلیسا]
bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی
helm
U
[تاج مخروطی کلیسا]
bevel gearing
U
گیربکس دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning
U
ماشین تراش مخروطی
bevel gear drive
U
جعبه دنده مخروطی
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
tepees
U
خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee
U
خیمه مخروطی سرخ پوستان
double cone
U
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
bevel gear generator
U
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder
U
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
stylographic pen
U
سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
helical tooth bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear planer
U
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
rack
U
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
nose cone
U
دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
conoid
U
[فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
haycock
U
کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
bevel gear hob
U
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
wickiup
U
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
gutta
U
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
rods and cones
[in the retina]
U
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
drop
U
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
bezel
U
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
tenuous
U
نازک
eggshell
U
نازک
tenderest
U
نازک
tendering
U
نازک
finest
U
نازک
eggshells
U
نازک
tendered
U
نازک
tender
U
نازک
softhearted
U
نازک دل
tenderhearted
U
دل نازک
gossamer
U
نازک
attenute
U
نازک
tender hearted
U
دل نازک
soft-hearted
U
نازک دل
fined
U
نازک
thinned
U
نازک
thinners
U
نازک
tenderhearted
<adj.>
U
دل نازک
thinnest
U
نازک
slims
U
نازک
slimmest
U
نازک
fragile
U
نازک
slimmed
U
نازک
thins
U
نازک
papyraceous
U
نازک
touchier
U
دل نازک
frail
U
نازک
touchiest
U
دل نازک
tender hearted
U
نازک دل
svelt
U
نازک
slim
U
نازک
fine
U
نازک
touchy
U
دل نازک
thin
U
نازک
ethereal
U
نازک
tinnily
U
نازک
frailest
U
نازک
slimming
U
نازک
frailer
U
نازک
feather edged
U
لب نازک
perone
U
نازک نی
young ice
U
یخ نازک
egg shell
U
نازک
soft hearted
U
نازک دل
softer
U
مهربان نازک
softest
U
مهربان نازک
rice paper
U
کاغذ نازک
thin
U
نازک شدن
folium
U
طبقه نازک
feather edge
U
لبه نازک
delicate
U
نازک بین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com