English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base of operations U پایگاه عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
onion skin language U زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
Other Matches
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
campound U پایگاه
site U پایگاه
sited U پایگاه
status U پایگاه
stations U پایگاه
sites U پایگاه
station U پایگاه
aboard U در پایگاه
platform U پایگاه
platforms U پایگاه
posted U پایگاه
post- U پایگاه
post U پایگاه
posts U پایگاه
stationed U پایگاه
lodgment or lodge U پایگاه
base development U ساختن پایگاه
outposts U پایگاه مرزی
air base U پایگاه هوایی
defense base U پایگاه دفاعی
battle station U پایگاه جنگی
space stations U پایگاه فضایی
space station U پایگاه فضایی
filbert base U پایگاه فریبنده
outpost U پایگاه مرزی
naval station U پایگاه دریایی
home port U پایگاه مادر
air bases U پایگاه هوایی
vacation camp [American E] U پایگاه تابستانی
base defense U پدافند از پایگاه
base map U نقشه پایگاه
knowledge base U پایگاه معلومات
knowledge base U پایگاه دانش
landing site U پایگاه فرود
base development U تهیه پایگاه
achieved status U پایگاه اکتسابی
filbert base U پایگاه دروغین
naval base U پایگاه دریایی
hardened site U پایگاه مقاوم
battle station U پایگاه رزمی
encampments U اردو پایگاه
encampment U اردو پایگاه
height of site U ارتفاع پایگاه
database U پایگاه داده ها
home port U پایگاه اصلی
knowledge base U پایگاه اگاهی
air force base U پایگاه هوایی
databases U پایگاه داده ها
social status U پایگاه اجتماعی
base defense U پدافند پایگاه
data banks U پایگاه داده
data base U پایگاه داده ها
data bank U پایگاه داده
space platform U پایگاه فضایی
spaceport U پایگاه فضایی
defense base U پایگاه پدافندی
data bank U پایگاه داده ها
automatic take U تغییر پایگاه
data banks U پایگاه داده ها
base camp U پایگاه مبنا
base command U فرماندهی پایگاه
advance base U پایگاه جلو
class status U پایگاه طبقهای
professional status U پایگاه حرفهای
base running U دویدن بسوی پایگاه
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
citadel U پایگاه مستحکم ارگ
citadels U پایگاه مستحکم ارگ
bare base U پایگاه اشغال نشده
framework U مدیریت پایگاه داده
frameworks U مدیریت پایگاه داده
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
army base U پایگاه نیروی زمینی
data base environment U محیط پایگاه داده
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
active database U پایگاه دادههای فعال
air beacon U برج مراقبت پایگاه
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
bridgeheads U پایگاه درکنار دریا
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
bare base U پایگاه اماده نشده
fire support base U پایگاه پشتیبانی اتش
air force base U پایگاه نیروی هوایی
data base management U مدیریت پایگاه داده
hardware platform U پایگاه سخت افزار
data base manager U مدیر پایگاه داده
hard missile base U پایگاه مستحکم موشک
floating base U پایگاه شناور دریایی
data base specialist U متخصص پایگاه داده
database disign U طرح پایگاه داده ها
database management U مدیریت پایگاه داده ها
bridgehead U پایگاه درکنار دریا
socioeconomic status U پایگاه اجتماعی- اقتصادی
commodores U فرمانده پایگاه هوایی
commodore U فرمانده پایگاه هوایی
foothold U جای ثابت پایگاه
footholds U جای ثابت پایگاه
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
database structure U ساختار پایگاه داده ها
outposts U پایگاه نفوذی شطرنج
relational database U پایگاه داده رابطهای
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
outpost U پایگاه نفوذی شطرنج
corner U طرفین پایگاه اصلی
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
cornering U طرفین پایگاه اصلی
corners U طرفین پایگاه اصلی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
connects U ضربه موفق در پایگاه دوم
on line database U پایگاه داده درون خطی
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
crowd the plate U نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
bring in U امتیاز بدست اوردن در پایگاه
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
connect U ضربه موفق در پایگاه دوم
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
hits U جستجوی موفق در پایگاه داده
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
batter's box U محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
hit U جستجوی موفق در پایگاه داده
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
emplacement U پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
alternates U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternated U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternate U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
databases U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
database U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
databases U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com