Perdic | پایه منبع اصلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	radix U	پایه منبع اصلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	uninterruptable power supply U	منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
	FEP U	پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
	read in U	ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
	flexing U	سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
	flexes U	سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
	flexed U	سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
	flex U	سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
	bottommost U	پایه اصلی وابتدایی
	echo check U	بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
	cicycle U	ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
	isolation U	مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
	base of origin U	پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
	meter power supply U	امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
	first generation computer U	کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
	ups U	منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
	processor U	پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
	deadlock U	موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
	line source U	منبع خطی منبع شبکه
	IAM U	فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
	externals U	روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
	external U	روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
	VL local bus U	مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
	VL bus U	مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
	hatch beam U	پایه دریچه پایه دهلیز
	base width U	عرض پایه پهنای پایه
	mastered U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	master U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	master data file U	پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
	masters U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	acciaccatura U	نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
	on board U	که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
	decimal U	تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
	decimals U	تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
	main guard U	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
	generation U	کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
	prototypic U	وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
	generations U	کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
	initial reserves U	ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
	first generation computer U	کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
	stapling U	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
	stapled U	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
	staple U	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
	prototypal U	وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
	base piece U	پایه پایه استقرار
	mainstays U	مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
	mainstay U	مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
	anastylosis U	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
	base camp U	پایگاه اصلی کمپ اصلی
	master file U	فایل اصلی پرونده اصلی
	fundamental unit U	یکای اصلی واحد اصلی
	base unit U	یکای اصلی واحد اصلی
	expansion slots U	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
	socle U	پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
	matters U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	mattering U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	mattered U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	matter U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	DIMM U	سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
	external U	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
	externals U	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
	elegant U	یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
	rootstock U	منبع
	source U	منبع
	water supplies U	منبع اب
	fountains U	منبع
	pool U	منبع
	origins U	منبع
	cistern U	منبع اب
	fount U	منبع
	fountain U	منبع
	water supply U	منبع اب
	cistern U	منبع
	wellspring U	منبع
	receptacles U	منبع
	receptacle U	منبع
	cisterns U	منبع اب
	reference U	منبع
	references U	منبع
	cisterns U	منبع
	pooled U	منبع
	pools U	منبع
	hotbed U	منبع
	hotbeds U	منبع
	resource U	منبع
	head spring U	منبع
	supply U	منبع
	supplying U	منبع
	resourc U	منبع
	source code U	کد منبع
	water system U	منبع اب
	supplied U	منبع
	small reservoir at well top U	منبع
	origin U	منبع
	source document U	سند منبع
	thermal reservoir U	منبع گرما
	source program U	برنامه منبع
	source register U	ثبات منبع
	source routine U	روال منبع
	store of value U	منبع ارزش
	system resource U	منبع سیستم
	resource file U	فایل منبع
	source of power U	منبع قدرت
	second source U	منبع دوم
	source language U	زبان منبع
	source data U	دادههای منبع
	resource sharing U	اشتراک منبع
	agency of communications U	منبع ارتباط
	source computer U	کامپیوتر منبع
	source listing U	لیست منبع
	resource management U	مدیریت منبع
	source of power U	منبع انرژی
	radiation source U	منبع تشعشع
	grid bias supply U	منبع ولتاژشبکه
	fountainhead U	منبع خبر
	excitation source U	منبع برانگیختگی
	energy supply U	منبع انرژی
	energizer U	منبع انرژی
	elevator boot U	منبع بالابر
	noise U	منبع تغذیه
	noises U	منبع تغذیه
	elevated tanke U	منبع اب هوائی
	electron emitter U	منبع الکترون
	data source U	منبع داده
	current supply U	منبع جریان
	cooling water supply U	منبع اب سرد
	cold water supply U	منبع ابسرد
	cold body U	منبع سرد
	attack origine U	محل یا منبع تک
	resource U	منبع ممر
	heat supply U	منبع حرارتی
	illuminant U	منبع نور
	image source U	منبع تصویر
	power supply U	منبع انرژی
	power supply U	منبع تغذیه
	power supplay U	منبع تغذیه
	power supplay U	منبع قدرت
	power source U	منبع قدرت
	authority U	منبع موثق
	neutron source U	منبع نوترون
	resource allocation U	اختصاص منبع
	message source U	منبع پیام
	mains supply U	منبع شبکه
	magnetic storage U	منبع مغناطیسی
	lighting source U	منبع روشنایی
	light source U	منبع نور
	light point U	منبع روشنایی
	isogenous U	دارای یک منبع
	information source U	منبع اطلاعات
	incandescent source U	منبع ملتهب
	aliunde U	از منبع دیگر
	source U	منبع منشاء
	voltage source U	منبع قدرت
	wellhead U	منبع چشمه
	word of mouth <idiom> U	از منبع موثق
	original U	منبع سرچشمه
	voltage source U	منبع ولتاژ
	thermal reservoir U	منبع گرمایی
	originals U	منبع سرچشمه
	mines U	منبع مامن
	mine U	منبع مامن
	voltage source U	منبع الکتریسیته
	source U	منبع برق
	mined U	منبع مامن
	pilot tunnel U	تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
	voltage source U	منبع فشار الکتریکی
	low voltage supply U	منبع فشار ضعیف
	low frequency source U	منبع فرکانس پایین
	source data automation U	خودکاری داده منبع
	archeological site U	منبع [باستان شناسی]
	line source U	منبع خطی شکل
	source listing U	لیست برداری منبع
	light source colour U	رنگ منبع نور
	internal power supply U	منبع تغذیه داخلی
	information resource management U	مدیریت منبع اطلاعات
	turn off U	قط ع منبع تغذیه یک ماشین
	magnetic energy storage U	منبع انرژی مغناطیسی
	non renewable resource U	منبع تجدید ناپذیر
	goldmine U	منبع در آمد سرشار
	goldmines U	منبع در آمد سرشار
	resource sharing U	اشتراک گذاشتن منبع
	power supply cable U	کابل منبع قدرت
	welding source U	منبع جریان جوش
	power supply switch U	کلید منبع تغذیه
	power supply cable U	کابل منبع تغذیه
	cisterns U	حوضچه ارامش منبع
	authority U	منبع صحیح و موثق
	non renewable resource U	منبع بازگشت ناپذیر
	cash cow <idiom> U	منبع خوبی از پول
	cistern U	حوضچه ارامش منبع
	mechanical energy reservoir U	منبع انرژی الکتریکی
	magnetic tape store U	منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
	magnetic store U	حافظه یا منبع مغناطیسی
	x ray source U	منبع اشعه رونتگن
	turn-off U	قط ع منبع تغذیه یک ماشین
	motor- U	منبع نیروی مکانیکی
	motored U	منبع نیروی مکانیکی
	motors U	منبع نیروی مکانیکی
	gravy train U	منبع در امد نامشروع
	switches U	قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
	candlepower U	شدت نور یک منبع