Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basilar
U
پایهای واقع شده در پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nether
U
واقع در پایین
maintop
U
سکویی که درست در راس شاه دگل پایین واقع دارد
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
buttress dam
U
سد پایهای
basic
U
پایهای
basics
U
پایهای
fundamental
U
پایهای
piedmont
U
کوه پایهای
platform independence
U
استقلال پایهای
octal base
U
هشت پایهای
elementary
U
مقدماتی پایهای
tripod ligand
U
لیگاند سه پایهای
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
framed building
U
ساختمان تیر پایهای
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
tail boom
U
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
octal glass type tube
U
لامپ الکترونی هشت پایهای
andiron
U
سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
stylobate
U
پایهای که زیرچند ستون باشد
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
gingall
U
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
polypary
U
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
polypidom
U
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
down
U
سوی پایین بطرف پایین
kernel
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
Xerox Network System
U
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
XNS
U
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
SX
U
نوعی قطعه پردازنده که از پردازنده یا پایهای نشات گرفته است که تولید و خرید آن ارزانتر است
postmortem
U
پس از واقع
situating
U
واقع در
situated or situate
U
واقع
situates
U
واقع در
situate
U
واقع در
indeed
U
در واقع
substantially
U
در واقع
in reality
U
در واقع
bestead
U
واقع
As it were
U
در واقع
post mortem
U
پس از واقع
sublunar
U
واقع در زیرقمر
vega
U
نسر واقع
subjacent
U
واقع در زیر
situated
U
واقع در جایگزین
situated
U
واقع شده در
initials
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
initialing
U
واقع در اغاز
initialed
U
واقع در اغاز
intradermal
U
واقع در زیرپوست
intradermic
U
واقع در زیرپوست
realist
U
واقع گرا
realist
U
واقع بین
intramontane
U
واقع در کوهستان
shipside
U
واقع در کنارکشتی
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
covenant
U
واقع شود
covenants
U
واقع شود
vertical
U
واقع در نوک
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
procephalic
U
واقع در جلو سر
flight from reality
U
واقع گریزی
centric
U
واقع درمرکز
initial
U
واقع در اغاز
hindered
U
واقع درعقب
axile
U
واقع درمحور
occur
U
واقع شدن
occurred
U
واقع شدن
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
occurring
U
واقع شدن
hindering
U
واقع درعقب
nether
U
واقع در زیر
onshore
U
واقع در ساحل
hinders
U
واقع درعقب
hinder
U
واقع درعقب
situated or situate
U
واقع شده
vanward
U
واقع درجلو
capsulate
U
واقع درکپسول
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
transpontine
U
واقع در انسوی پل
occurs
U
واقع شدن
down to earth
U
واقع بین
down-to-earth
U
واقع بین
yonder
U
واقع درانجا
alpha lyrae
U
نسر واقع
sincipital
U
واقع در جلوی سر
initiatory
U
واقع در اول
untrue
U
خلاف واقع
realistic
U
واقع گرایانه
realistic
U
واقع بین
lie
U
واقع شدن
lied
U
واقع شدن
lies
U
واقع شدن
postern
U
واقع درعقب
dereism
U
واقع گریزی
superjacent
U
واقع درفوق
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
dichasial
U
واقع در دو طرف
take place
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
mean
U
واقع دروسط
meaner
U
واقع دروسط
meanest
U
واقع دروسط
trumped up
U
خلاف واقع
located inside
U
تو واقع شده
trumped-up
U
خلاف واقع
limitrophe
U
واقع در مرز
life like
U
واقع نما
realistically
U
واقع گرایانه
extraception
U
واقع نگری
realistically
U
واقع بین
osculant
U
واقع شونده
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
objectivity
U
واقع بینی
set
U
واقع شده
it lies on the east of
U
در خاور واقع
realism
U
واقع گرایی
realism
U
واقع گرائی
realism
U
واقع بینی
setting up
U
واقع شده
sets
U
واقع شده
precordial
U
واقع در پیش دل
realists
U
واقع گرا
haemal
U
واقع درسوی دل
to come to pass
U
واقع شدن
realists
U
واقع بین
lumbar
U
واقع در کمر
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
hypogynous
U
واقع در زیر تخمدان
sublunary
U
واقع در زیر ماه
above
U
مافوق واقع دربالا
murals
U
واقع برروی دیوار
interstellar
U
واقع در میان ستارگان
midmost
U
واقع در عین وسط
alpine
U
واقع در ارتفاع زیاد
ventral
U
واقع بر روی شکم
lateral
U
واقع درخط افقی
haemal
U
واقع درسوی چپ سینه
half way
U
واقع در نیمه راه
middlemost
U
واقع در عین وسط
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
mid most
U
واقع در عین وسط
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
hypogastric
U
واقع در زیر شکم
situated to the right
U
واقع دردست راست
to come in useful
U
سودمند واقع شدن
southwest
U
واقع در جنوب غربی
mediate
U
درمیان واقع شدن
mediated
U
درمیان واقع شدن
mediates
U
درمیان واقع شدن
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
acceptableness
U
مقبول واقع شدن
hypogeal
U
واقع در شکم خاک
subocular
U
واقع درزیر چشم
hypogeous
U
واقع در شکم خاک
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
mural
U
واقع برروی دیوار
sublingual
U
واقع درزیر زبان
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
mediating
U
درمیان واقع شدن
pragmatic
U
فعال واقع بین
nocturnal
U
واقع شونده درشب
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
worked
U
موثر واقع شدن
superlunar
U
واقع دربالای ماه
subcartilaginous
U
واقع در زیر غضروف
to suffer wrong
U
مظلوم واقع شدن
midship
U
واقع درمیان کشتی
surfacer
U
جسم واقع در سطح
head
U
دربالا واقع شدن
first world
U
واقع دراروپای غربی
post-natal
U
واقع شونده پس از تولد
post natal
U
واقع شونده پس از تولد
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
intracellular
U
واقع در درون سلول
premedian
U
واقع در نیمه قدامی
premedial
U
واقع در نیمه قدامی
prehepatic
U
واقع در جلو جگر
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
citied
U
واقع شده در شهر
terminals
U
واقع در نوک پایان
nodal
U
واقع درنزدیک گره
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
interurban
U
واقع در میان شهرها
caudate
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
avail
U
دردسترس واقع شدن
ciecumoral
U
واقع درگرداگرد دهن
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
cislunar
U
واقع درجو قمر
intratelluric
U
واقع در درون زمین
critical
U
واقع درمرحله انتقال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com