English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neutral stability U پایداری بی تفاوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
persistency U پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense U پایداری داخلی پایداری ملی
indifferent U بی تفاوت
indfferent U بی تفاوت
apathetic U بی تفاوت
amphoteric U بی تفاوت
discrepancy U تفاوت
diversity U تفاوت
margin U تفاوت
margins U تفاوت
diversities U تفاوت
noise margin U تفاوت خش
difference U تفاوت
margine U تفاوت
exchanging U تفاوت
exchanges U تفاوت
exchanged U تفاوت
exchange U تفاوت
differences U تفاوت
inequality U تفاوت نامعادله
inequalities U تفاوت نامعادله
neutral equilibrium U تعادل بی تفاوت
permissible deviation U تفاوت مجاز
price differential U تفاوت قیمت
product differentiation U تفاوت محصول
minor exchange U تفاوت کوچک
losing the exchange U تفاوت دادن
displaciment U تفاوت مکان
significant difference U تفاوت معنادار
sensed difference U تفاوت محسوس
what the odds U چه تفاوت میکند
tolerances U تفاوت مجاز
winning the exchang U تفاوت گرفتن
tolerance U تفاوت مجاز
hold one's ground U پایداری
permanence U پایداری
resists U پایداری
perenniality U پایداری
resisted U پایداری
stickability U پایداری
stableness U پایداری
commorant U پایداری
consistence U پایداری
resisting U پایداری
resistance U پایداری
hold one's own U پایداری
consistency U پایداری
persistence U پایداری
stability U پایداری
consistent U پایداری
constancy U پایداری
endurance U پایداری 0
permanencies U پایداری
permanency U پایداری
resist U پایداری
sed U خطای معیار تفاوت
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
jnd U کمترین تفاوت محسوس
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
long odds U تفاوت زیاد درمسابقه
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
as cool as a cucumber <idiom> U مثل یخ [سرد و بی تفاوت]
agio U تفاوت هزینه تسریع
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
by far <idiom> U با تفاوت زیاد،بزرگ
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
static stability U پایداری استاتیک
thermodynamic stability U پایداری ترمودینامیکی
neutral stability U پایداری خنثی
stability U پایایی پایداری
people forces U نیروی پایداری
stability calculation U حساب پایداری
resistance adjustment میزان پایداری
stability constant U ثابت پایداری
plastic consistency U پایداری خمیری
retentivity U پایداری مغناطیسی
soil consistence U پایداری خاک
speed stability U پایداری سرعت
spiral stability U پایداری چرخشی
stability of an emulsion U پایداری امولسیون
stability of slope U پایداری ترانشه
staidness U ارامش پایداری
optical stability U پایداری نوری
directional stability U پایداری سمتی
negative stability U پایداری منفی
frequency stability U پایداری فرکانس
elastic stability U پایداری ارتجاعی
directional stability U پایداری جهشی
staying power U نیروی پایداری
creep strength U پایداری خزشی
consistency of concrete U پایداری بتن
stabilizing U پایداری کردن
fixity U قرار پایداری
inherent stability U پایداری ماندگار
lateral stability U پایداری عرضی
kinetic stability U پایداری جنبشی
kinetic stability U پایداری سینتیکی
longitudinal stability U پایداری طولی
light stable U پایداری نور
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
statics U دانش پایداری نیروها
fuel endurance U قدرت پایداری سوخت
balance of trade U تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
trade gap U تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
total factor productivity U تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
to split the difference U تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
ligand field stabilization energy U انرژی پایداری میدان لیگاند
creep strength depending on time U پایداری خزشی تابع زمان
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
balance of trade U تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
half residence time U نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e U energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
warping U پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
chrome dyes U کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
tare U تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resist U پایداری کردن ایستادگی کردن
resist U مقاومت کردن پایداری کردن
resisted U پایداری کردن ایستادگی کردن
resisting U پایداری کردن ایستادگی کردن
resisted U مقاومت کردن پایداری کردن
resists U پایداری کردن ایستادگی کردن
resists U مقاومت کردن پایداری کردن
resisting U مقاومت کردن پایداری کردن
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com