English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
raglan U پالتو استین گشاد سبک و فراخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dolman sleeve U استین گشاد و اویخته
dalmatic U خرقه استین گشاد
chimere U خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
tunic U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
tunics U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
straddles U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddled U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
To walk with ones feet wide apart. U گشاد گشاد راه رفتن
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
spacious U فراخ
ample U فراخ
capacious U فراخ
dilation U فراخ شدن
wider U فراخ وسیع
widest U فراخ وسیع
dilatation U فراخ شدن
wide U فراخ وسیع
large intestine U قولون روده فراخ
slackest U پشت گوش فراخ
slack U پشت گوش فراخ
slacks U پشت گوش فراخ
paletot U پالتو
car coat U پالتو
topcoat U پالتو
greatcoats U پالتو
greatcoat U پالتو
overcoat U پالتو
overcoats U پالتو
trench coats U پالتو کمربنددار
polo coat U پالتو پشم شتر
trencher U پالتو بارانی ماکول
trench coats U پالتو بارانی نظامی
sleeve U استین
sleeves U استین
reefers U جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefer U جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
sleevelet U نیم استین
oversleeve U استین کار
sleeves U استین زدن به
armscye U جای استین
sleeve U استین زدن به
armholes U جای استین
armhole U جای استین
habergeon U جوشن بی استین
to pull any one's sleeve U استین کسیرا کشیدن
jumper U استین کوتاه زنانه
jumpers U استین کوتاه زنانه
to twitch one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
to pull any one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
kaross U پوستین بی استین بومیان افریقا
camisole U نوعی ژاکت استین دار
inverness U یکجور ردای بی استین مردانه
to inflate any one with pride U باد در استین کسی انداختن
togas U ردای بی استین لباس رسمی قضات
toga U ردای بی استین لباس رسمی قضات
dolman U جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
scapular U عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
straddles U گشاد با زی
straddle U گشاد با زی
loose fitting U گشاد
loose-fitting U گشاد
loosest U گشاد
looser U گشاد
straddled U گشاد با زی
loose U گشاد
broader U گشاد
wider U گشاد
wide U گشاد
widest U گشاد
broad U گشاد
reamer U گشاد کن
broadest U گشاد
straddles U گشاد نشستن
slop U شلوار گشاد
spacious U جامع گشاد
bell mouthed U دهن گشاد
wide mouthed U دهن گشاد
bigmouthed U دهن گشاد
dilating U گشاد کردن
dilates U گشاد کردن
dilate U گشاد کردن
dilatant U گشاد شونده
slopped U شلوار گشاد
straddled U گشاد نشستن
stretchiest U گشاد شونده
stretchy U گشاد شونده
slip on U لباس گشاد
ream U گشاد کردن
stretchier U گشاد شونده
straddle U گشاد نشستن
slip-ons U لباس گشاد
reaming U گشاد کردن
pajamas U شلوار گشاد
slopping U شلوار گشاد
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
oxbags U شلوار خیلی گشاد
mother hubbard U لباس گشاد زنانه
oxford bags U شلوار خیلی گشاد
to let out U افشاکردن گشاد کردن
varix variously U سیاهرگ گشاد شده
mason jar U کوزه دهن گشاد
sacked U پیراهن گشاد و کوتاه
Wellington U چکمه دهان گشاد
jar U شیشه دهن گشاد
robes U لباس بلند و گشاد
robe U لباس بلند و گشاد
capacious U گنجایش دار گشاد
jars U شیشه دهن گشاد
jars U کوزه دهن گشاد
jarred U شیشه دهن گشاد
sack U پیراهن گشاد و کوتاه
jarred U کوزه دهن گشاد
jar U کوزه دهن گشاد
blouses U پیراهن یاجامه گشاد
blouse U پیراهن یاجامه گشاد
sacks U پیراهن گشاد و کوتاه
slack U کساد کردن گشاد
slacks U کساد کردن گشاد
wide eyed U دارای چشم گشاد
wide-eyed U دارای چشم گشاد
carboy U تنگ دهن گشاد
astraddle U دارای پای گشاد
clump block U قرقره دهان گشاد
slackest U کساد کردن گشاد
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
scrawl U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawled U خط خطی کردن گشاد نشستن
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
To spend recklessly ( prodigally ) . U گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
To widen a road . U جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
risking U گشاد بازی بخطر انداختن
carronade U یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
scrawling U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawls U خط خطی کردن گشاد نشستن
sprawl U گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawls U گشاد نشستن هرزه روییدن
risk U گشاد بازی بخطر انداختن
risked U گشاد بازی بخطر انداختن
sprawling U گشاد نشستن هرزه روییدن
risks U گشاد بازی بخطر انداختن
krater U کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
rochet U جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
She likes loose - fitting dresses . U از لباس های گشاد خوشش نمی آید
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
slopping U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
The position is over his head . he cannot cope with it . U این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
bayed U دهانه خلیج دهانه گشاد
bay U دهانه خلیج دهانه گشاد
bays U دهانه خلیج دهانه گشاد
baying U دهانه خلیج دهانه گشاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com