Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
toe protection
U
پاشنه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heel
U
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heels
U
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
talons
U
پاشنه پا پاشنه
shoe lift
U
پاشنه کش
wake
U
کف پاشنه
waked
U
کف پاشنه
wakes
U
کف پاشنه
overtaking light
U
پاشنه
after castle
U
پاشنه
pivots
U
پاشنه در
pivoted
U
پاشنه در
talon
U
پاشنه پا پاشنه
quarter deck
U
پاشنه
shoes
U
پاشنه
pivot footstep
U
پاشنه
bridge seat
U
پاشنه پل
bridge shoe
U
پاشنه پل
bridge shoe
U
پاشنه
heelpiece
U
پاشنه
shoeing
U
پاشنه
shoe
U
پاشنه
cups
U
پاشنه در
cupped
U
پاشنه در
cup
U
پاشنه در
trigger
U
پاشنه
heels
U
پاشنه
heel
U
پاشنه سد
sterner
U
پاشنه
heel
U
پاشنه
stern
U
پاشنه
pivot
U
پاشنه در
heel
U
ته پاشنه کف
heels
U
پاشنه سد
heels
U
پاشنه در
heel
U
پاشنه در
door-furniture
U
پاشنه ی در
door hinge
U
پاشنه در
door hinge
U
پاشنه
heels
U
ته پاشنه کف
upstream toe
U
پاشنه سد
triggers
U
پاشنه
sterns
U
پاشنه
sternest
U
پاشنه
triggered
U
پاشنه
sterns
U
پاشنه ناو
heeler
U
پاشنه ساز
pivoted
U
پاشنه گردان
sternest
U
پاشنه ناو
pivot
U
پاشنه گردان
aft spring
U
اسپرینگ پاشنه
heel cut
U
محافظ پاشنه پا
heel and toe
با پنجه و پاشنه
heeltap
U
لایی پاشنه
pivot instep kick
U
ضربه با پاشنه پا
pivots
U
پاشنه گردان
after turret
U
توپ پاشنه
aftermost
U
نزدیک پاشنه
abaft
U
به سمت پاشنه
kedge anchor
U
لنگر پاشنه
stern
U
پاشنه ناو
sterner
U
پاشنه ناو
kick with the heel
U
ضربه با پاشنه پا
mizzen sail
U
بادبان پاشنه
heelpiece
U
پاشنه پوش
heel
U
پاشنه
[کفش]
boat tail
U
پاشنه قایق
quarter boom
U
بوم پاشنه
shoehorns
U
پاشنه کش کفش
stern rope
U
طناب پاشنه
calcaneum
U
استخوان پاشنه
shoehorn
U
پاشنه کش کفش
dead astern
U
درست پاشنه
trim aft
U
نشست پاشنه
slipshod
U
پاشنه خوابیده
dwi chook
U
پشت پاشنه پا
stepping
U
پاشنه کفش
step
U
پاشنه کفش
transom stern
U
پاشنه صاف
transom stern
U
پاشنه تخت
following sea
U
موج پاشنه
to take to ones heels
U
پاشنه راورکشیدن
trunnion
U
پاشنه افقی
tiller flat
U
سکان پاشنه
quarter boom
U
تیرک پاشنه
poop deck
U
بالاترین پل پاشنه
heel loop
قوس پاشنه
bootjack
U
پاشنه کش چکمه
fantail
U
پاشنه ناو
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
swivel
U
لولای پاشنه گرد
ensign staff
U
میله پرچم پاشنه
running free
U
بادبانی با باد پاشنه
on the quarter
U
در جهت پاشنه ناو
pivot
U
روی پاشنه چرخیدن
after body
U
قسمت پاشنه ناو
pivoted
U
پاشنه محور چرخ
stern post
U
ستون پاشنه ناو
shoehorns
U
پاشنه کش بکار بردن
pivoted
U
روی پاشنه چرخیدن
stern hook
U
نفر پاشنه قایق
stern fast
U
طناب پاشنه قایق
splash board
U
سپر پاشنه قایق
pivots
U
پاشنه محور چرخ
pivot
U
پاشنه محور چرخ
shoehorn
U
پاشنه کش بکار بردن
pivots
U
روی پاشنه چرخیدن
shoe
U
پاشنه کیل ناو
drilling shoe
U
پاشنه ی مته کاری
heel thrust
U
فشار پاشنه پا در پیچیدن
heeltap
U
لایه پاشنه کفش
by the stern
U
از طرف پاشنه ناو
shoeing
U
پاشنه کیل ناو
heels
U
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
sternfast
U
طناب پاشنه قایق
heel kick
U
ضربه با پاشنه پا به عقب
shoes
U
پاشنه کیل ناو
heel
U
توپ را با پاشنه پا رد کردن
percussion gun
U
تفنگ پاشنه دار
sock
U
کفش راحتی بی پاشنه
heels
U
توپ را با پاشنه پا رد کردن
instep
U
پاشنه جوراب یاکفش
insteps
U
پاشنه جوراب یاکفش
heel
U
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
pirouettes
U
چرخ روی پاشنه
pirouette
U
چرخ روی پاشنه
block heel
U
نعلبند پاشنه اسب
fore foot
U
کیل ناو در پاشنه
top lift
U
طبقه زیرین پاشنه پا
swivelled
U
لولای پاشنه گرد
swivels
U
لولای پاشنه گرد
heel
در پاشنه قرار گرفتن
taffrail
U
نرده پاشنه ناو
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
roughshod
U
دارای نعل پاشنه دار
dead astern
U
درست در سمت پاشنه ناو
huarache
U
کفش راحتی پاشنه کوتاه
stern tube
U
لوله اژدر پاشنه ناو
snowplow
U
توقف با بردن پاشنه ها بعقب
fore and aft
U
امتداد سینه تا پاشنه ناو
napoleon
U
چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
trims
U
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
trimmest
U
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
trim
U
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
pivoted
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivot
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
kickoff
U
ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
chopine
U
نوعی کفش پاشنه بلند
sternway
U
پیشروی ناواز سمت پاشنه
french heel
U
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
brogan
U
چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
skull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skulls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
hard starboard
U
ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
drags
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
musub duchi
U
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
This door will not last (long)on its hinges .
<proverb>
U
این در به این پاشنه نمى ماند .
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com