English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
answering U : جواب پاسخ
answered U : جواب پاسخ
answers U : جواب پاسخ
answer U : جواب پاسخ
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
serve notice on U اخطار کتبی دادن به
certifies U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
to make a response U جواب دادن
responds U جواب دادن
respond U جواب دادن
send away U جواب دادن
responded U جواب دادن
recitative U جواب دادن
rebuts U جواب متقابل دادن
retort U جواب متقابل دادن
to meet U [به نیازی] جواب دادن
answer U جواب احتیاج را دادن
rebutted U جواب متقابل دادن
rebutting U جواب متقابل دادن
retorts U جواب متقابل دادن
talk back <idiom> U بی ادبانه جواب دادن
answering U جواب احتیاج را دادن
answers U جواب احتیاج را دادن
answered U جواب احتیاج را دادن
to return a greeting U جواب سلام دادن
rebut U جواب متقابل دادن
to comply [with] U [به نیازی] جواب دادن
have her cable U لنگر جواب دادن
to accommodate U [به نیازی] جواب دادن
meet some one's objections U به ایرادات کسی جواب دادن
answers U جواب دادن از عهده برامدن
answer U جواب دادن از عهده برامدن
answered U جواب دادن از عهده برامدن
bite the hand that feeds you <idiom> U جواب خوبی را با بدی دادن
answering U جواب دادن از عهده برامدن
counter U جواب دادن معامله بمثل کردن با
countered U جواب دادن معامله بمثل کردن با
countering U جواب دادن معامله بمثل کردن با
To answer back. U جواب دادن ( یکی بدو کردن )
answers U : پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
return a negative U پاسخ منفی دادن
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
irresponsive U جواب ندهنده بی جواب
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
written U کتبی
termination notice U استعفای کتبی
deposition U گواهی کتبی
depositions U گواهی کتبی
documentary evidence U دلیل کتبی
round robin U درخواست کتبی
written evidence U دلیل کتبی
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
reprographics U موضوعات کتبی تصاویر
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
writes U ثبت رای کتبی
The written statements of the witness. U اظهارات کتبی شاهد
record U مدرک کتبی سابقه
write U ثبت رای کتبی
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
bill of exchange U حواله یا برات کتبی غیرمشروط
To put it in black and white . To commit some thing to paper . U روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
charts U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
convey U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveyed U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveying U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveys U انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
covenant U در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenants U در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
injunctions U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
riposting U جواب
repost U جواب
recalcitrancy U جواب رد
resolvent U جواب
counterplea U جواب رد
replies U جواب
replied U جواب
reply U جواب
recalcitrance U جواب رد
in reply to U در جواب
irreprovable U بی جواب
replying U جواب
riposte U جواب
rejoinders U جواب
whyŠthere is the answer U در سر جواب
comeback U جواب
comebacks U جواب
antiphony U جواب
response U جواب
responses U جواب
ripostes U جواب
riposted U جواب
rejoinder U جواب
undertaker U جواب گو مسئول
question answer U سئوال- جواب
irrefragably U بطور بی جواب
The wrong answer. U جواب غلط
favourable U جواب مساعد
voice response U جواب صوتی
brusque U پیش جواب
undertakers U جواب گو مسئول
undertaking U جواب گو مسئول
reply paid U جواب قبول
answer mode U حالت جواب
A correct answer. U جواب صحیح
an abrupt answer U جواب تند
A straightforward answer. U جواب سر راست
response position U مکان جواب
unanswerable U جواب ناپذیر
to give the mitten U جواب کردن
responsory U جواب جماعت
auto answer U خود جواب
answerable U جواب دار
counter memorial U جواب یادداشت
snip snap U جواب زیرکانه
nope U جواب منفی
toss off <idiom> U حاضر جواب
interlocutor U جواب دهنده
interlocutors U جواب دهنده
reply paid /RP/ [reply prepaid] U جواب قبول
have it <idiom> U به جواب رسیدن
answer pennant U پرچم جواب
sockdologer U اتمام حجت جواب
To dismiss(sack,discharge)someone. U کسی را جواب کردن
He answered nothing. U اصلا جواب نداد
out in left field <idiom> U از جواب صحیح دورشدن
A crushing reply(retort). U جواب دندان شکن
flea in one's ear <idiom> U جواب دندان شکن
retort U جواب متقابل تلافی
unansweable U بی جواب تکذیب ناپذیر
sockdolager U اتمام حجت جواب
In response (reply) to your letter. U در جواب نامه تان
telephone responder U جواب دهنده تلفن
sally U جواب سریع و زیرکانه
corespondent U مسئول جواب گویی
replied U جواب شفاهی دفاعیه
replies U جواب شفاهی دفاعیه
Touché! U خوب جواب دادی!
reply U جواب شفاهی دفاعیه
repartee U جواب شوخی امیز
replying U جواب شفاهی دفاعیه
counterclaim U جواب به ادعای شاکی
counterbid U جواب خریداربه فروشنده
sallies U جواب سریع و زیرکانه
unique solution U جواب منحصر بفرد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com