Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
falsie
U
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
joint filler
U
نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
sculpturesque
U
ساخته شده بشکل مجسمه
ice crete
U
بتون یک پارچه یا پیش ساخته
mastectomies
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomy
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
leathern
U
ساخته شده از چرم بشکل چرم
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
mammiform
U
پستان مانند بصورت پستان
mammillary
U
پستان مانند بصورت پستان
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
biased fabric
U
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
U
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
tartan
U
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvases
U
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas
U
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
sarcenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
sebesten
U
سگ پستان
mammilliform
U
پستان
mamma
U
پستان
mammilary
U
پستان
breasts
U
پستان
breast
U
پستان
Milky Way
U
پستان زن
bras
U
پستان بند
bra
U
پستان بند
brassieres
U
پستان بند
mastodynia
U
پستان درد
plumper
U
پستان مصنوعی
bodices
U
پستان بند
mastoid
U
پستان مانند
mastitis
U
ورم پستان
brassiere
U
پستان بند
weans
U
از پستان گرفتن
mammila
U
نوک پستان
mammalgia
U
پستان درد
nipples
U
نوک پستان
teats
U
نوک پستان
breast-fed
U
با پستان شیردادن
breast-feed
U
با پستان شیردادن
breast-feeds
U
با پستان شیردادن
chesty
U
درشت پستان
bosomy
U
پستان مانند
dug
U
نوک پستان
mammary
U
مربوط به پستان
mammilate
U
دارای پستان
to suck milk
U
پستان مکیدن
wean
U
از پستان گرفتن
weaned
U
از پستان گرفتن
teat
U
نوک پستان
bodice
U
پستان بند
papilla
U
نوک پستان
pap
U
نوک پستان
full breasted
U
بزرگ پستان
garget
U
اماس پستان
garget
U
پستان درد
nipple
U
نوک پستان
teat
U
شبیه نوک پستان
mastitis
U
اماس غدههای پستان
falsie
U
لایی پستان بند
bosoms
U
دارای پستان شدن
teats
U
شبیه نوک پستان
mammillate
U
دارای پستان یا پستانک
mastodynia
U
پستان مانند پستانی
acromastitis
U
اماس نوک پستان
bosomy
U
دارای پستان برجسته
breast-feeds
U
شیر پستان دادن
tits
U
دختریازن نوک پستان
bosom
U
دارای پستان شدن
tit
U
دختریازن نوک پستان
breast-fed
U
شیر پستان دادن
nipples
U
ازنوک پستان خوردن
nipple
U
ازنوک پستان خوردن
udder
U
پستان گاو و مانند ان
breast-feed
U
شیر پستان دادن
mammary gland
U
دژپیه یا غده پستان
udders
U
پستان گاو و مانند ان
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
mammilary
U
دارای برامدگیهای پستان مانند
pap
U
هر چیزی شبیه نوک پستان
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
mammila
U
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
wrought
U
ساخته
framed
U
ساخته
self formed
U
خود ساخته
precast
U
پیش ساخته
pucka
U
ساخته شده
self-made
U
خود ساخته
paved ford
U
گدار ساخته
it is made
U
ساخته میشود
haniwork
U
دست ساخته
fecit
U
ساخته است
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
bamboos
U
ساخته شده از نی
hand made
U
ساخته دست
self constituted
U
خود ساخته
immature
U
نیم ساخته
self made
U
خود ساخته
officinal
U
ساخته واماده
irowork
U
اهن ساخته
bamboo
U
ساخته شده از نی
manufactured head
U
سر ساخته شده
pukka
U
ساخته شده
made
U
ساخته شده
simulated
U
شبیه ساخته
prefabs
U
پیش ساخته
makable
U
ساخته شدنی
prefabricated
U
پیش ساخته
artificalism
U
ساخته پنداری
prefabricate
U
پیش ساخته
prefab
U
پیش ساخته
soi disant
U
خود ساخته
ruled surface
U
سطح خط ساخته
stanchion
U
ستون پیش ساخته
pre cast concrete
U
بتن پیش ساخته
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
it is made
U
ساخته شده است
zipgun
U
طپانچه دست ساخته
wolframic
U
ساخته شده ازتنگستن
built up beam
U
تیر ساخته شده
heparin
U
که در کبد ساخته میشود
blueprints
U
نقشه پیش ساخته
tubular
U
ساخته شده ازلوله
pre fabricated
U
پیش ساخته شده
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
high wrought
U
با استادی ساخته شده
blueprint
U
نقشه پیش ساخته
unregenerated
U
دوباره ساخته نشده
build up beam
U
تیر ساخته شده
india rubber
U
ساخته شده از لاستیک
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
synthetic tar
U
قطران باز ساخته
man-made
U
ساخته دست انسان
man made
U
ساخته دست انسان
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
teacher made test
U
ازمون معلم ساخته
india rubbers
U
ساخته شده از لاستیک
modular design
U
مدل پیش ساخته
unregenerate
U
دوباره ساخته نشده
marmorean
U
ساخته شده از مرمر
marmoreal
U
ساخته شده از مرمر
intermediate product
U
محصول نیم ساخته
in the light of
U
بشکل
in the shape of
U
بشکل
arundinaceous
U
بشکل نی
floriform
U
بشکل گل
pinnately
U
بشکل پر
caprine
U
بشکل بز
hoofs
U
بشکل سم
hoof
U
بشکل سم
ungulate
U
بشکل سم
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
wooden
U
از چوب ساخته شده خشن
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
piragua
U
ساخته شده ازتنه درخت
plate girder
U
تیر ساخته شده از تسمه
rebuild
U
چیز دوباره ساخته شده
herbal
U
ساخته شده از علف وگیاه
spar bridge
U
پل ساخته شده ازگرده چوب
rebuilds
U
چیز دوباره ساخته شده
slatted
U
ساخته شده از تکههای باریک
sapphirine
U
ساخته شده ازیاقوت کبود
pinwale
U
ساخته شده ازالیاف باریک
wickerwork
U
ساخته شده از ترکه سبدسازی
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
home-made
<adj.>
U
در خانه ساخته
[تهیه]
شده
half timber
U
ساخته شده از الوار کوتاه
fictile
U
فرف سفالی ساخته شده از گل
gimmal
U
ساخته شده از حلقههای تودرتو
icehouse
U
خانه وساختمان ساخته شده از یخ
Who has composed this tune?
U
این آهنگ راکی ساخته ؟
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
reed
U
قصب ساخته شده ازنی
broadloom
U
ساخته شده درکارگاه وسیع
alligators
U
ساخته شده ازپوست تمساح
alligator
U
ساخته شده ازپوست تمساح
whole wheat
U
ساخته شده از گندم ساییده
crosswise
U
بشکل صلیب
fugitively
U
بشکل فراری
dendroid
U
بشکل درخت
shaped
U
بشکل درامده
styliform
U
بشکل قلم
diagrammatically
U
بشکل هندسی
arboraceous
U
بشکل درخت
crosswise
U
بشکل ضرب در
aqua
U
محلولی بشکل اب
aliform
U
بشکل بال
actinomorphous
U
بشکل شعاعی
actinomorphic
U
بشکل شعاعی
cuculiform
U
بشکل فاخته
aciform
U
بشکل سوزن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com