Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sovereignty
U
پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supremacy
U
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
ascendance submission
U
سلطه گری- سلطه پذیری
dominance submission
U
سلطه گری- سلطه پذیری
subkingdom
U
سلطنت تابع سلطنت دیگری
masterdom
U
سیادت
ecellency
U
سیادت
Lordships
U
سیادت بزرگی
sovereign
U
صاحب سیادت
Lordship
U
سیادت بزرگی
sovereigns
U
صاحب سیادت
supremacy
U
حاکمیت
sovereignty
U
حق حاکمیت
sovereignty
U
حاکمیت
imperium
U
حق حاکمیت مطلقه
condominium
U
حاکمیت مشترک
air suprmacy
U
حاکمیت هوایی
territorial sovereignty
U
حاکمیت ارضی
condominiums
U
حاکمیت مشترک
jurisdication
U
صلاحیت حاکمیت
national sovereignty
U
حاکمیت ملی
soverignty of the consumer
U
حاکمیت مصرف کننده
consumer sovereignty
U
حاکمیت مصرف کننده
viceroyalty
U
نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyship
U
نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
royal
U
پادشاهی
regality
U
پادشاهی
sovereignty
U
پادشاهی
the u kingdom
U
پادشاهی
the u states
U
پادشاهی
imperium
U
پادشاهی
kingdom
U
پادشاهی
kingcraft
U
پادشاهی
kinghood
U
پادشاهی
king ship
U
پادشاهی
regal
U
پادشاهی
king dom
U
پادشاهی
swayed
U
سلطه
mastery
U
سلطه
domineering
U
سلطه جو
sway
U
سلطه
domination
U
سلطه
dominant
U
سلطه گر
sways
U
سلطه
aggressive
U
سلطه جو
sovereignty
U
سلطه
dominance
U
سلطه
tiara
U
کلاه پادشاهی
tiaras
U
تاچ پادشاهی
tiaras
U
کلاه پادشاهی
imperial
U
پادشاهی امپراتوری
king craft
U
سیاست پادشاهی
monarchize
U
پادشاهی کردن
paludament
U
شنل پادشاهی
tiara
U
تاچ پادشاهی
dethronement
U
عزل از پادشاهی
submissiveness
U
سلطه پذیری
ascendency
U
سلطه تفوق
empery
U
سلطه کامل
thalassocracy
U
سلطه دریایی
submissive
U
سلطه پذیر
rule
U
حکومت سلطه
domination
U
سلطه گری
dominance
U
سلطه گری
ascendancy
U
سلطه تفوق
ascendance
U
سلطه گری
submission
U
سلطه پذیری
regalia
U
نشانها وعلائم پادشاهی
was a king in yemen
U
پادشاهی برد در یمن
United Kingdom
U
کشور متحده پادشاهی
coronate
U
مقام شهریاری پادشاهی
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
domineer
U
سلطه جویی کردن
dominance need
U
نیاز سلطه گری
Saudi Arabia
U
کشور پادشاهی عربستان سعودی
Carolean
U
[دوره پادشاهی چارلز دوم]
kingdom
U
مملکت یا کشور پادشاهی موالید
they crowed him king
U
تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
RAF
U
مخفف نیروی هوایی پادشاهی
Exchequer
U
مالیه خزانه دار پادشاهی
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
emancipates
U
از زیر سلطه خارج کردن
sway
U
اهتزاز سلطه حکومت کردن
powers
U
اقتدار سلطه نیروی برق
powering
U
اقتدار سلطه نیروی برق
emancipated
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipate
U
از زیر سلطه خارج کردن
powered
U
اقتدار سلطه نیروی برق
emancipating
U
از زیر سلطه خارج کردن
power
U
اقتدار سلطه نیروی برق
sways
U
اهتزاز سلطه حکومت کردن
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
swayed
U
اهتزاز سلطه حکومت کردن
to r. aking
U
کسی رادوباره به تخت پادشاهی نشاندن
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
imperial gallon
U
گالن پادشاهی برابر با6345/4لیتر
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
mixed government
U
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
king dom
U
سلطنت
kinghood
U
سلطنت
king ship
U
سلطنت
Majesty
U
سلطنت
realms
U
سلطنت
realm
U
سلطنت
kingdom
U
سلطنت
reigns
U
سلطنت
the u kingdom
U
سلطنت
Majesties
U
سلطنت
dominion
U
سلطنت
reign
U
سلطنت
reigin
U
سلطنت
raj
U
سلطنت
queenhood
U
سلطنت
reigned
U
سلطنت
the u states
U
سلطنت
sultanates
U
سلطنت
antimonaechical
U
ضد سلطنت
sultanate
U
سلطنت
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
royalist
U
طرفدار سلطنت
monarchical
U
سلطنت طلبی
the united kingdom
U
سلطنت متحده
reigned
U
سلطنت کردن
absolute monarchy
U
سلطنت مطلقه
monarchize
U
سلطنت کردن
monarchize
U
تبدیل به سلطنت
royalism
U
سلطنت طلبی
rights of throne
U
حقوق سلطنت
antimonaechical
U
مخالف سلطنت
reign
U
سلطنت کردن
regality
U
سلطنت قلمرو
monarchic
U
سلطنت خواه
regnant
U
سلطنت کننده
regency
U
نیابت سلطنت
regencies
U
نیابت سلطنت
constitutional monarchies
U
سلطنت مشروطه
royalist
U
سلطنت طلب
decrown
U
خلع از سلطنت
royalists
U
طرفدار سلطنت
constitutional monarchy
U
سلطنت مشروطه
reigns
U
سلطنت کردن
monarchists
U
سلطنت طلب
royalists
U
سلطنت طلب
monarchist
U
سلطنت طلب
kingship
U
مقام سلطنت
dethrones
U
از سلطنت خلع کردن
vice regent
U
وابسته به نیابت سلطنت
absolutism
U
سیستم سلطنت استبدادی
reigin
U
جکومت سلطنت کردن
Achaemenid
U
دوره سلطنت هخامنشیان
dethroning
U
از سلطنت خلع کردن
dethrone
U
از سلطنت خلع کردن
viceroyal
U
مربوط به نیابت سلطنت
regina
U
ملکه سلطنت کننده
reign
U
سلطنت یاحکمرانی کردن
dethroned
U
از سلطنت خلع کردن
viceregal
U
مربوط به نیابت سلطنت
reigned
U
سلطنت یاحکمرانی کردن
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
reigns
U
سلطنت یاحکمرانی کردن
enthrone
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
enthroning
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
legitimism
U
هواخواه سلطنت ارثی ومشروع
enthroned
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrones
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
legitimist
U
هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
Victorian
U
مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
lese majesty
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
princess regent
U
شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
Jacobean
U
مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
lese majeste
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
erastianism
U
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
to wield a sceptre
U
پادشاهی کردن تسلط کردن
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com