English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bias U ولتاژ قبلی دادن
biases U ولتاژ قبلی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
bias U ولتاژ معین قرار دادن
biases U ولتاژ معین قرار دادن
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance U موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
previous U قبلی
aforetime U قبلی
preceding U قبلی
ex U قبلی
one-time U قبلی
predecessor U قبلی
ex- U قبلی
predecessors U قبلی
foregone U قبلی
fore U قبلی
prior U قبلی
chains U از کلمه قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
premeditation U قصد قبلی
premonitions U اخطار قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
chain U از کلمه قبلی
predispostion U تمایل قبلی
prefiguration U تصور قبلی
predesignation U تعیین قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
preconidtion U شرط قبلی
precompression U تراکم قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
premeditated U با قصد قبلی
preengagement U تعهد قبلی
precognition U اطلاع قبلی
preformation U تشکیل قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
premonition U اخطار قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
foretype U نمونه قبلی
preview U اطلاع قبلی
late war U جنگ قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
presuppositions U فرض قبلی
presupposition U فرض قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
prepossession U تصرف قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foreordainment U حکم قبلی
previews U اطلاع قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
previous work U کارهای قبلی
forewarning U اخطار قبلی
forethought U اندیشه قبلی
background U معلومات قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
as you were U به حالت قبلی برگردید
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
premonitory U متضمن اخطار قبلی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
prognostication U تشخیص قبلی مرض
malice aforethought U سوء نیت قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
alternating voltage U ولتاژ C.A
potential U ولتاژ
line voltage U ولتاژ خط
voltage U ولتاژ
total voltage U ولتاژ کل
electric tension U ولتاژ
voltages U ولتاژ
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
hum voltage U ولتاژ نویز
idle voltage U ولتاژ کور
induce voltage U ولتاژ القایی
impressed voltage U ولتاژ موثر
induction voltage U ولتاژ القائی
ignition voltage U ولتاژ احتراق
imaginary voltage U ولتاژ راکتیو
impluse U ضربه ولتاژ
grid voltage U ولتاژ شبکه
input voltage U ولتاژ اولیه
high voltage U ولتاژ بالا
rated voltage U ولتاژ اسمی
transient voltage U ولتاژ ضربهای
voltages U ولتاژ تانسیون
transient voltage U ولتاژ لحظهای
transformer voltage U ولتاژ ترانسفورماتور
peak to peak voltage U ولتاژ مضاعف
voltage U ولتاژ تانسیون
series voltage U ولتاژ سری
signal voltage U ولتاژ ورودی
signal voltage U ولتاژ دریافتی
transient voltage U ولتاژ گذرا
signal voltage U ولتاژ سیگنال
heating voltage U ولتاژ گرمایش
electronic U باس ولتاژ کم
zener voltage U ولتاژ زنر
primery voltage U ولتاژ اولیه
overpotential U اضافه ولتاژ
no load voltage U ولتاژ بی باری
peak voltage U ولتاژ اوج
peak voltage U ولتاژ حداکثر
peak voltage U ولتاژ پیک
potential drop U افت ولتاژ
potential gradient U گرادیان ولتاژ
medium voltage U ولتاژ متوسط
voltage gradient U گرادیان ولتاژ
nominal voltage U ولتاژ اسمی
normal voltage U ولتاژ عادی
operating voltage U ولتاژ کار
threshold voltage U ولتاژ استانه
output voltage U ولتاژ خروجی
overvoltage U ولتاژ اضافی
overvoltage U اضافه ولتاژ
service voltage U ولتاژ کار
spark voltage U ولتاژ جرقه
terminal voltage U ولتاژ ترمینال
terminal voltage U ولتاژ قطبی
mains voltage U ولتاژ شبکه
supply voltage U ولتاژ ورودی
potentiometer U مقسم ولتاژ
sticking voltage U ولتاژ وقفه
y voltage U ولتاژ ستاره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com