English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
caretaker status U وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
noncontiguous facility U تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
sleep U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleeping U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleeps U وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
target array U نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
ready U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readied U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readying U که منتظر است تا قابل استفاده شود
wharfage U استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
buffer U فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
mysticism U در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
qsam U صف بلاکهای منتظر برای پردازش که با استفاده روش دستیابی تربیتی بازیابی میشود
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
services U تاسیسات
plants U تاسیسات
plant U تاسیسات
facility U تاسیسات
installations U تاسیسات
installation U تاسیسات
facilities U تاسیسات
maintenance U تاسیسات
mos U حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
lighting plant U تاسیسات روشنایی
sports facility U تاسیسات ورزشی
sintering plant U تاسیسات زینتر
hospital benefit U تاسیسات بیمارستانی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
treatment facility U تاسیسات پزشکی
treatment facility U تاسیسات بهداری
three phase installation U تاسیسات سه فاز
fiscal station U تاسیسات سریال
telecommunication installation U تاسیسات ارتباطات
heating installation U تاسیسات حرارتی
border installations U تاسیسات مرزی
crane installation U تاسیسات بالابر
training facilities U تاسیسات اموزشی
critical facility U تاسیسات حساس
air facility U تاسیسات هوایی
air inst alations U تاسیسات هوایی
cooling plant U تاسیسات سردکننده
renewals U نوسازی تاسیسات
renewal U نوسازی تاسیسات
built in engine U موتور تاسیسات
confinement facility U تاسیسات زندان
naval establishment U تاسیسات دریایی
physical security U تامین تاسیسات
port installations U تاسیسات بندری
physical security U حفافت تاسیسات
active installation U تاسیسات فعال
radar installation U تاسیسات رادار
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
class i installation U تاسیسات اماد طبقه 1
class ii installation U تاسیسات اماد طبقه 2
high head plant U تاسیسات فشار قوی
power plant U تاسیسات جریان قوی
power plants U تاسیسات جریان قوی
power installation U تاسیسات جریان قوی
power generating plant U تاسیسات تولید نیرو
granulating plant U تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
gurantee period U دوره نگهداری تاسیسات
inhouse work U کارهای داخلی تاسیسات
heat treating equipment U تاسیسات عملیات حرارتی
blast furnace plant U تاسیسات کوره بلند
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
public works U تاسیسات عام المنفعه
nuclear power plant U تاسیسات انرژی هستهای
low voltage plant U تاسیسات فشار ضعیف
physical U فیزیکی مربوط به تاسیسات
agglomerating plant U واحد یا تاسیسات زینتر
air conditioning plant U تاسیسات تهویه مطبوع
low voltage installation U تاسیسات فشار ضعیف
ancillary facilities U تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
anticipant U منتظر
inexpectant U نا منتظر
waiting U منتظر
anticipator U منتظر
anticipatory U منتظر
trray U منتظر
waiters U منتظر
waiter U منتظر
wistful U منتظر
expectant of U منتظر
cryptofacility U تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
open hearth plant U تاسیسات کوره زیمنس مارتین
high frequency heating equipment U تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
dressing plant U تاسیسات تهیه سنگ معدن
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
awaited U منتظر بودن
abhide U منتظر بودن
awaiting U منتظر بودن
trray U منتظر شدن
to look out U منتظر بودن
await U منتظر بودن
awaits U منتظر بودن
sewerage requipment U تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
air inst alations U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
inactive beds U میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
air facility U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
low voltage system U شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
to look forward to something U منتظر چیزی شدن
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
hold breath U منتظر یک اتفاق بودن
to wait for any one U منتظر کسی شدن
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
i await you U منتظر شما هستم
sweat out <idiom> U با دلواپسی منتظر بودن
less than release unit U یکان منتظر حمل
hold one's horses <idiom> U باصبوری منتظر ماندن
to look for anything U منتظر چیزی شدن
on deck U دونده منتظر نوبت
utility U تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
impluse voltage testing plant U ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
stick around <idiom> U همین دوروبر منتظر ماندن
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
lie over U متمایل بودن منتظر ماندن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
abide U منتظر شدن وفا کردن
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
to wait for a favorable opportunity U منتظر یک فرصت مطلوب بودن
abides U منتظر شدن وفا کردن
abided U منتظر شدن وفا کردن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
to look forward to something U با خوشحالی منتظر چیزی شدن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
bide one's time <idiom> U صبورانه منتظر فرصت بودن
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
to look forward to something excitedly U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to feverishly look forward to something U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
jobs U شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
job U شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
wait U چشم براه بودن منتظر شدن
waited U چشم براه بودن منتظر شدن
waits U چشم براه بودن منتظر شدن
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
queues U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
readying U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
ready U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
queueing U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
readies U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readied U خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
To stand someone up . U کسی را قال گذاشتن ( منتظر ؟ معطل گذاردن )
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
queueing U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
Time and tide wait for no man . <proverb> U زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
queued U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queues U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
it will pay to wait U به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
queue U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
queueing U صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues U مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queue U صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues U صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue U مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queued U صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
sequential access U صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
queued U مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queueing U مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
inputted U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
contentions U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contention U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
hold U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com