Total search result: 201 (13 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
lock up U |
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U |
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟ |
 |
 |
qui facit per alium facit perse U |
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است |
 |
 |
limit state U |
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد |
 |
 |
condition U |
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود |
 |
 |
overflows U |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
 |
 |
overflow U |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
 |
 |
overflowed U |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
 |
 |
steady state U |
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و.. |
 |
 |
pareto optimality U |
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری |
 |
 |
nsfnet U |
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد |
 |
 |
interface U |
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد |
 |
 |
interfaces U |
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد |
 |
 |
capability study U |
مطالعه امکان انجام کار |
 |
 |
would just as soon <idiom> U |
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری |
 |
 |
multiplied U |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
 |
 |
multiplying U |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
 |
 |
multiplies U |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
 |
 |
multiply U |
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری |
 |
 |
farm out <idiom> U |
شخص دیگری برای انجام کار |
 |
 |
vga U |
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد |
 |
 |
linking U |
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE |
 |
 |
script U |
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد |
 |
 |
emulating <adj.> <pres-p.> U |
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن] |
 |
 |
mimicking <adj.> <pres-p.> U |
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن] |
 |
 |
pantomiming <adj.> <pres-p.> U |
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن] |
 |
 |
emulating U |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
 |
 |
emulates U |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
 |
 |
emulated U |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
 |
 |
emulate U |
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن |
 |
 |
NetBIOS U |
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد. |
 |
 |
personal assistant |
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد |
 |
 |
fragmentation U |
امکان نرم افزاری که عمل یکپارچه سازی دیسک سخت را انجام میدهد |
 |
 |
play into someone's hands <idiom> U |
(به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند |
 |
 |
modals U |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
 |
 |
modal U |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
 |
 |
objects U |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
 |
 |
gateway U |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
 |
 |
objecting U |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
 |
 |
objected U |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
 |
 |
gateways U |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
 |
 |
direct objects U |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
 |
 |
indirect objects U |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
 |
 |
object U |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
 |
 |
reach out with an olive branch <idiom> U |
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.] |
 |
 |
reach out with an olive branch U |
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.] |
 |
 |
prints U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
printed U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
print U |
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد |
 |
 |
go to sleep U |
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود |
 |
 |
outdoes U |
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن |
 |
 |
outdoing U |
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن |
 |
 |
outdo U |
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن |
 |
 |
search and replace U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
 |
 |
interlocks U |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
 |
 |
interlock U |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
 |
 |
interlocking U |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
 |
 |
interlocked U |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
 |
 |
open indent U |
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد |
 |
 |
chop U |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
 |
 |
fixed costs U |
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد |
 |
 |
chopped U |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
 |
 |
piracy U |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
 |
 |
edlin U |
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند |
 |
 |
frozen assets U |
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد |
 |
 |
scheduler U |
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد. |
 |
 |
subrogate U |
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن |
 |
 |
free issue system U |
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد |
 |
 |
letters U |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
 |
 |
letter U |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
 |
 |
recode U |
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند |
 |
 |
to pass one's word for another U |
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن |
 |
 |
piracy U |
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer |
 |
 |
universal time U |
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد |
 |
 |
retorsion U |
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است |
 |
 |
hit on the fly printer U |
چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد |
 |
 |
trusted U |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
 |
 |
trusts U |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
 |
 |
trust U |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
 |
 |
military testament U |
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست |
 |
 |
Winsock U |
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد |
 |
 |
Windows Explorer U |
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد |
 |
 |
positional parameter U |
پارامتر وضعیتی |
 |
 |
toggle switch U |
سویچ چند وضعیتی |
 |
 |
to be in a pickle <idiom> U |
در وضعیتی دشوار بودن |
 |
 |
to rehash something U |
وضعیتی را بازدید کردن |
 |
 |
to fall into U |
توی [وضعیتی] افتادن |
 |
 |
to get into U |
توی [وضعیتی] افتادن |
 |
 |
to revisit the situation U |
وضعیتی را بازدید کردن |
 |
 |
errors and omissions expected U |
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد |
 |
 |
tandem U |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
 |
 |
to languish U |
پژولیدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
 |
 |
tandems U |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
 |
 |
stated U |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
 |
 |
stating U |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
 |
 |
states U |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
 |
 |
state- U |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
 |
 |
state U |
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد |
 |
 |
fail U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
 |
 |
fails U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
 |
 |
failed U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
 |
 |
like a duck takes the water [Idiom] U |
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند |
 |
 |
automating U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
automates U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
automate U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
automated U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
toggles U |
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن |
 |
 |
toggle U |
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن |
 |
 |
polarities U |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
 |
 |
polarity U |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
 |
 |
to languish U |
فاسد شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
 |
 |
to languish U |
هرز رفتن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
 |
 |
to languish U |
ضایع شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند] |
 |
 |
window U |
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری |
 |
 |
failures U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
 |
 |
failure U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
 |
 |
to handle something U |
چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم] |
 |
 |
spillage U |
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند |
 |
 |
spillages U |
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند |
 |
 |
double coincidence of wants U |
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد |
 |
 |
congestion U |
وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد |
 |
 |
gurantee U |
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند |
 |
 |
robots U |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
 |
 |
robot U |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
 |
 |
countersignature U |
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری |
 |
 |
fire capabilities U |
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه |
 |
 |
reversing U |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
 |
 |
reverses U |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
 |
 |
reversed U |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
 |
 |
reverse U |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
 |
 |
scratch one's back <idiom> U |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
 |
 |
contentions U |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
 |
 |
contention U |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
 |
 |
upward compatible U |
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت |
 |
 |
thrashing U |
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند |
 |
 |
deep stall U |
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد |
 |
 |
resonances U |
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود |
 |
 |
resonance U |
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود |
 |
 |
failed U |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
 |
 |
fails U |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
 |
 |
fail U |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
 |
 |
retention money U |
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود |
 |
 |
query U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
querying U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
queries U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
queried U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
halts U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halt U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halted U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
continue U |
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید |
 |
 |
continues U |
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید |
 |
 |
possibilities U |
امکان |
 |
 |
possible U |
امکان |
 |
 |
posses U |
امکان |
 |
 |
posse U |
امکان |
 |
 |
eventuality U |
امکان |
 |
 |
eventualities U |
امکان |
 |
 |
possibility U |
امکان |
 |
 |
feasibility U |
امکان |
 |
 |
pareto criterion U |
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید |
 |
 |
contrivable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
viability U |
امکان عملی |
 |
 |
if possible U |
در صورت امکان |
 |
 |
conceivable U |
امکان پذیر |
 |
 |
facility U |
امکان وسیله |
 |
 |
achievable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
financial feasibility U |
امکان مالی |
 |
 |
feasibilty U |
امکان پذیری |
 |
 |
optimum U |
بهترین امکان |
 |
 |
feasibility U |
امکان اجرا |
 |
 |
makable [spv. makeable] <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
doable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
feasible <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
manageable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
makable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
feasible U |
امکان عملی |
 |
 |
can U |
امکان داشتن |
 |
 |
conceivability U |
امکان پذیری |
 |
 |
may U |
امکان داشتن |
 |
 |
damping power U |
امکان استهلاک |
 |
 |
visibility U |
امکان دید |
 |
 |
impossibility U |
امکان ناپذیری |
 |
 |
asap U |
به محض امکان |
 |
 |
makeable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
possible [doable, feasible] <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
practicable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
canning U |
امکان داشتن |
 |
 |
defensibility U |
امکان مدافعه |
 |
 |
cans U |
امکان داشتن |
 |
 |
executable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
workable <adj.> U |
امکان پذیر |
 |
 |
credit line U |
حد امکان خریدنسیه |
 |
 |
feasibility study U |
امکان سنجی |
 |
 |
mission , oriented U |
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت |
 |
 |
another U |
دیگری |
 |
 |
thirds U |
به دیگری |
 |
 |
third U |
به دیگری |
 |
 |
tother U |
دیگری |
 |
 |
t' other U |
دیگری |
 |
 |
at the earliest p moment U |
در نخستین وهله امکان |
 |
 |
to throw open the door to U |
امکان پذیر کردن |
 |