English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
military testament U وصیتنامه نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
Other Matches
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
last will and testament U وصیتنامه
script U وصیتنامه
last will U وصیتنامه
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
codicils U ضمیمه وصیتنامه
testamentary U مربوط به وصیتنامه
will U وصیت وصیتنامه
willed U وصیت وصیتنامه
codicillary U مکمل وصیتنامه
revocation of probate U بطلان وصیتنامه
wills U وصیت وصیتنامه
codicil U مکمل وصیتنامه
codicil U ضمیمه وصیتنامه
revocation of probate U لغو وصیتنامه
codicils U مکمل وصیتنامه
proving a will U اثبات صحت وصیتنامه
probate duty U هزینه تصدیق وصیتنامه
holocaust U وصیتنامه خود نوشت
holocausts U وصیتنامه خود نوشت
consents U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consenting U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consent U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consented U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
warlike U نظامی
martin U نظامی
soldier U نظامی
service U نظامی
martial U نظامی
military U نظامی
mil U نظامی
fort U دژ نظامی
soldiers U نظامی
serviced U نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military funds U اعتبار نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military crest U خط الراس نظامی
military posture U ارایش نظامی
standing order U امریه نظامی
military platform U سکوی نظامی
standing orders U امریه نظامی
military service U خدمت نظامی
militarist U نظامی گرا
militarists U نظامی گرا
military grid U شبکه نظامی
military governor U حاکم نظامی
military government U حکومت نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
civil U غیر نظامی
drilling U تمرین نظامی
civilians U غیر نظامی
civilian U غیر نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military government U دولت نظامی
stronghold U قلعه نظامی
strongholds U قلعه نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military justice U دادسرای نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
military funds U بودجه نظامی
ceremony U مراسم نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
articles of war U قانون نظامی
army staff U ستاد نظامی
army attache U وابسته نظامی
invasion currency U پول نظامی
saluting U احترام نظامی
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام نظامی
salute U احترام نظامی
maneuver U تمرین نظامی
martial court U دادگاه نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
attache U وابسته نظامی
garrison state U ایالت نظامی
court martial U دادگاه نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
council ofwar U شورای نظامی
court martiall U شورای نظامی
court material U دادگاه نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
dressing parade U مشق نظامی
field colors U پرچم نظامی
campound U کمپ نظامی
field colours U پرچم نظامی
by military force U با نیروی نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial rule U حکومت نظامی
militias U نیروی نظامی
military comission U هیئت نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military court U دادگاه نظامی
militia U نیروی نظامی
councils of war U شورای نظامی
soldiers U فرد نظامی
soldiers U نظامی شدن
soldier U فرد نظامی
soldier U نظامی شدن
martial law U حکومت نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
martial spirit U روح نظامی
militarization U نظامی کردن
militarize U نظامی کردن
military adviser U مستشار نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military area U منطقه نظامی
council of war U شورای نظامی
military assistance U کمک نظامی
military attache U وابسته نظامی
military body U هیئت نظامی
paramilitary U شبه نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
drill U مشق نظامی
regimental U لباس نظامی
exercises U مشق نظامی
exercises U مانور نظامی
exercised U مشق نظامی
exercised U مانور نظامی
exercise U مشق نظامی
exercise U مانور نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
citadels U قلعه نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
the military profession U کار نظامی
the sabre U نیروی نظامی
the sabre U حکومت نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
tunc U پیراهن نظامی
word of command U فرمان نظامی
posts U پست نظامی
posted U پست نظامی
post- U پست نظامی
post U پست نظامی
drills U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
citadel U قلعه نظامی
intelligence U اطلاعات نظامی
marches U گام نظامی
marched U گام نظامی
march U گام نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
fortress U استحکامات نظامی
marching U گام نظامی
defensive architecture U معماری نظامی
installations U موسسه نظامی
installations U قسمت نظامی
installation U موسسه نظامی
installation U قسمت نظامی
party U عده نظامی
regions U ناحیه نظامی
region U ناحیه نظامی
active U نظامی کادر
camp U اردوگاه نظامی
military spending U مخارج نظامی
columns U ستون نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
force U نیروی نظامی
forces U نیروی نظامی
soldiery U نیروی نظامی
forcing U نیروی نظامی
military training U اموزش نظامی
military training U تعلیم نظامی
khaki U لباس نظامی
military posture U وضعیت نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com