Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vocoder
U
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radmail
U
وسیله ارسال پیام رادیویی
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
rapid
U
وسیله یا حافظهای که زمان دستیابی آن بسیار کوتاه است
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
peripheral
U
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
limited distance modem
U
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
squelch circuit
U
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
abbreviate
U
کوتاه کردن
to cut short
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه تر کردن
shortest
U
کوتاه کردن
abbreviating
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه تر کردن
abridge
U
کوتاه کردن
clipping
U
کوتاه کردن
shorter
U
کوتاه کردن
curtails
U
کوتاه کردن
correption
U
کوتاه کردن
short
U
کوتاه کردن
shortening in
U
کوتاه کردن
abbreviates
U
کوتاه کردن
stag
U
کوتاه کردن
formulates
U
کوتاه کردن
shear
U
کوتاه کردن
formulating
U
کوتاه کردن
cut off
U
کوتاه کردن
shorten
U
کوتاه کردن
stags
U
کوتاه کردن
formulated
U
کوتاه کردن
formulate
U
کوتاه کردن
reefs
U
کوتاه کردن
reef
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه کردن
shorten
U
کوتاه تر کردن
razee
U
کوتاه کردن
curtailing
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
detruncate
U
کوتاه کردن
to look in
U
کوتاه کردن
curtailed
U
کوتاه کردن
truncates
U
کوتاه کردن
truncate
U
کوتاه کردن
truncating
U
کوتاه کردن
curtail
U
کوتاه کردن
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
foreshorten
U
کوتاه نمودار کردن
shipshank
U
کوتاه کردن طولی
poodles
U
پشم کوتاه کردن
shorten in cable
U
کوتاه کردن زنجیر
truncation error
U
خطای کوتاه کردن
foreshortens
U
کوتاه نمودار کردن
chain shortening
U
کوتاه کردن زنجیری
heave short
U
کوتاه کردن زنجیر
docks
U
بریدن کوتاه کردن
clipping
U
عمل کوتاه کردن
poodle
U
پشم کوتاه کردن
foreshortened
U
کوتاه نمودار کردن
syncopate
U
از میان کوتاه کردن
docked
U
بریدن کوتاه کردن
dock
U
بریدن کوتاه کردن
to make a long story short
<idiom>
قصه را کوتاه کردن
to rub through or along
U
سخت کوتاه کردن
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
for brevity's sake
U
از بهر کوتاه کردن مطلب
clipped
U
پشم چینی کوتاه کردن
clip
U
پشم چینی کوتاه کردن
clippings
U
پشم چینی کوتاه کردن
briefer
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
brief
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
To deprive someone of access.
U
دست کسی را کوتاه کردن
briefed
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
to bob one's head
U
کوتاه کردن موی سر کسی
clips
U
پشم چینی کوتاه کردن
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
truncation
U
خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
final shaving
U
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
zeros
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zero
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
zeroes
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
bulls
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
change of leg
U
وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal
U
نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
add insult to the injury
<idiom>
U
[بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
radio
U
رادیویی
radioed
U
رادیویی
radioing
U
رادیویی
radios
U
رادیویی
broadcasting
U
رادیویی
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
receivers
U
گیرنده رادیویی
call signs
U
معرف رادیویی
radio call sign
U
معرف رادیویی
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
faxing
U
عکاسی رادیویی
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
faxed
U
عکاسی رادیویی
play by play
U
پخش رادیویی
compere
U
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
fax
U
عکاسی رادیویی
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
r.f.
U
بسامد رادیویی
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
receiver
U
گیرنده رادیویی
radio horizon
U
افق رادیویی
transmitter
U
فرستنده رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
metal locator
U
فلزیاب رادیویی
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
transmitters
U
فرستنده رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
call sign
U
معرف رادیویی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
radio waves
U
امواج رادیویی
wave
U
موج رادیویی
radio silence
U
سکوت رادیویی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
radio control
U
فرمان رادیویی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
radiophotograph
U
عکس رادیویی
waved
U
موج رادیویی
radiographic
U
مخابرات رادیویی
receiving set
U
گیرنده رادیویی
listening silence
U
سکوت رادیویی
radio wave
U
موج رادیویی
hertzian wave
U
موج رادیویی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
radiographic
U
عکس رادیویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com