English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leeboard U ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sinisteral U واقع درسمت چپ
lee shore U واقع در سمت پناه دارکشتی
alee U ان سوی قایق که در پناه باداست
sparred U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spar U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spars U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
defilade U درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
harbours U پناه دادن پناه بردن
harbouring U پناه دادن پناه بردن
refuges U پناه دادن پناه بردن
harbour U پناه دادن پناه بردن
refuge U پناه دادن پناه بردن
harboring U پناه دادن پناه بردن
take reffuge U پناه اوردن پناه بردن
harbors U پناه دادن پناه بردن
harbored U پناه دادن پناه بردن
harboured U پناه دادن پناه بردن
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
traverse U حرکت درسمت
traversed U حرکت درسمت
traverses U حرکت درسمت
right U درسمت راست
righting U درسمت راست
on the sunny side . U درسمت آفتاب رو
traversing U حرکت درسمت
righted U درسمت راست
turn table U سینی گردش درسمت
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
dead ahead U درست درسمت سینه ناو
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
crossing target U هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
refuge U پناه
refuges U پناه
blinded U پناه
safeguards U پناه
safeguarding U پناه
harbourage U پناه
safeguarded U پناه
harbourless U بی پناه
grith U پناه
blinds U پناه
guard U پناه
exposed U بی پناه
guardless U بی پناه
safeguard U پناه
blind U پناه
defenseless U بی پناه
defenceless U بی پناه
shelterless U بی پناه
erfuge U پناه
sconce U پناه
bulwark U پناه
guards U پناه
fenceless U بی پناه
coverture U پناه
guarding U پناه
opens U بی پناه
opened U بی پناه
open U بی پناه
bulwarks U پناه
unsheltered <adj.> U بی پناه
harbouring U پناه دادن
to seek refuge U پناه جستن
to seek shelter U پناه جستن
trench U جان پناه
trenches U جان پناه
traverse U جان پناه
harbours U پناه دادن
ambushes U پناه گاه
traversing U جان پناه
traverses U جان پناه
shelterer U پناه دهنده
parapets U جان پناه
parapet U جان پناه
traversed U جان پناه
harbours U پناه بردن
mantelet U جان پناه
sheltered U پناه دادن
shelter U جان پناه
turret U جان پناه
shelter U پناه دادن
turrets U جان پناه
harbored U پناه دادن
exposing U بی پناه گذاشتن
sheltered U جان پناه
sheltering U جان پناه
exposes U بی پناه گذاشتن
shelters U پناه دادن
shelters U جان پناه
sheltering U پناه دادن
harbored U پناه بردن
ambushing U پناه گاه
lee side U سمت پناه
harboured U پناه بردن
harboured U پناه دادن
bunkers U جان پناه
bunker U جان پناه
harbour U پناه بردن
harbour U پناه دادن
quarter U پناه بردن به
harbors U پناه بردن
harbors U پناه دادن
ambush U پناه گاه
harboring U پناه دادن
awning U پناه پناهگاه
awnings U پناه پناهگاه
ambushed U پناه گاه
expose U بی پناه گذاشتن
fire in the hole U به جان پناه
harbouring U پناه بردن
gorget U گلو پناه
harbor U پناه بردن
Good gracious ! Good heaven ! My god ! U پناه برخدا
ear cap U گوش پناه
embower U پناه دادن
harbor U پناه دادن
defilade U جان پناه
hand rail U جان پناه
erfuge U پناه گاه
cestus U مشت پناه
Good grief! U پناه برخدا !
harboring U پناه بردن
dismounted defilade U جان پناه
ear tab U گوش پناه
guard rail U جان پناه
sheltered U پناه گرفتن سرپناه
protective cover U جان پناه دفاعی
stockades U جان پناه چوبی
lairs U بلانه پناه بردن
To seek refuge ( shelter). U پناه آوردن ( بردن )
ensconcing U پوشاندن پناه دادن
pis aller U اخرین پناه چاره
lee helm U سکان سمت پناه
tree U بدرخت پناه بردن
sheltering U پناه گرفتن سرپناه
they took refuge in a cave U بغاری پناه بردند
to hunker down in a place U در جایی پناه بردن
lee shore U سمت پناه دارکشتی
shelters U پناه گرفتن سرپناه
stockade U جان پناه چوبی
shelters U پناهگاه پناه بردن
lair U بلانه پناه بردن
sheltering U پناهگاه پناه بردن
To shelter someone . U به کسی پناه دادن
bombproof U پناه دهنده ازاثربمب
take cover U جان پناه گرفتن
sheltered U پناهگاه پناه بردن
lodged U به لانه پناه بردن
shelter U پناه گرفتن سرپناه
ensconce U پوشاندن پناه دادن
benching U جان پناه خاکی
approach parapets U جان پناه دیوار
ensconced U پوشاندن پناه دادن
lee U سمت پناه دار
fences U خاکریز پناه دادن
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
shelter U پناهگاه پناه بردن
ensconces U پوشاندن پناه دادن
lodge U به لانه پناه بردن
fence U خاکریز پناه دادن
lodges U به لانه پناه بردن
house of refuge U پناه گاه بی نوایان
gun house U پناه گاه توپ یاتوپچی
protects U در پناه سنگر قرار دادن
lee shore U سوی قسمت پناه دارکشتی
covers U جان پناه خفاگاه پوشاندن
bombproof U ساختمانی که پناه بمب باشد
protecting U در پناه سنگر قرار دادن
to seek refuge U پناه بردن پناهنده شدن
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
side wall of stairs U جان پناه کناره پلکان
defilade U جان پناه استحکامات تدافعی
protect U در پناه سنگر قرار دادن
coverings U جان پناه خفاگاه پوشاندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com