Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swan song
U
واپسین عمل یا اثر یا گفتار صدای قو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
last a
U
واپسین
death bed
U
دم واپسین
ultimate
U
واپسین
aftertime
U
روزگار واپسین
lord's supper
U
شام واپسین
miz
U
واپسین دگل
aftermost
U
عقب ترین واپسین
pull it out
U
پیروزی در واپسین لحظات
miz
U
واپسین بادبان کشتی
he is on his last legs
U
در دم واپسین زندگی است
mizen
U
واپسین بادبان کشتی دو دگلی
mizzen
U
واپسین بادبان کشتی دو دگلی
oxytone
U
واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
neutrino
U
ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
taciturn
U
کم گفتار
speech
U
گفتار
sermon
U
گفتار
sermons
U
گفتار
word
U
گفتار
worded
U
گفتار
speeches
U
گفتار
inner speech
U
گفتار درونی
sayings
U
گفتار مشهور
claver
U
گفتار بیهوده
saying
U
گفتار مشهور
hysterology
U
گفتار در زهدان
inarticulation
U
گفتار ناشمرده
labiophobia
U
گفتار هراسی
articles
U
مقاله گفتار
areology
U
گفتار در بهرام
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
anthotaxy
U
گفتار در ارایش گل
article
U
مقاله گفتار
front matter
U
پیش گفتار
forewords
U
پیش گفتار
foreword
U
پیش گفتار
therology
U
گفتار در پستانداران
part of speech
U
بخش گفتار
speech therapy
U
گفتار درمانی
logopedics
U
گفتار درمانی
speech recogintion
U
تشخیص گفتار
ventriloquism
U
گفتار بطنی
jargon
U
گفتار نامفهوم
organs of speech
U
اندامهای گفتار
subvocal speech
U
گفتار ناملفوظ
digital speech
U
گفتار دیجیتالی
haplology
U
هجااندازی در گفتار
prolegomenon
U
پیش گفتار
leprology
U
گفتار در برص یا پیسی
acyrology
U
انشاء و گفتار غلط
barbaralalia
U
گفتار پریشی لهجهای
prologue
U
مقدمه پیش گفتار
prologues
U
مقدمه پیش گفتار
prologuize
U
پیش گفتار گفتن
prologize
U
پیش گفتار گفتن
posology
U
گفتار در مقادیر داروها
voice grade channel
U
کانال ارسال گفتار
prefaces
U
اغاز پیش گفتار
uraniscolalia
U
گفتار پریشی کامی
methodologies
U
گفتار در روش واسلوب
methodology
U
گفتار در روش واسلوب
prefaced
U
اغاز پیش گفتار
ovology
U
گفتار در پیدایش تخم
preface
U
اغاز پیش گفتار
gaffe
U
اشتباه در گفتار یاکردار
pedologia
U
گفتار بچه گانه
pharyngology
U
گفتار در گلوگاه و ناخوشیهای ان
sarcology
U
گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
prefacing
U
اغاز پیش گفتار
gaffes
U
اشتباه در گفتار یاکردار
barylalia
U
گفتار بیخ حلقی
hygrology
U
گفتار در رطوبت هوا
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
simile
[rhetorical figure of speech]
U
تشبیه
[استعاره ]
[گفتار لفظی]
articulation
U
تلفظ شمرده طرز گفتار
mind your p's and qs
U
در گفتار و کردار خود بهوش باشید
hydrology
U
گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
embarrassing clanger
[British E]
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gravitas
U
موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
faux pas
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
isoperimetry
U
گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
worid
U
کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
ethnogeny
U
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
hibernicism
U
ضرب المثل یا گفتار ایرلندی ملیت ایرلندی
fizzes
U
صدای فش فش
stepping
U
صدای پا
ping
U
صدای غژ
step
U
صدای پا
fizz
U
صدای فش فش
burbles
U
صدای قل قل
fizzed
U
صدای فش فش
burbling
U
صدای قل قل
tramp
U
صدای پا
tramps
U
صدای پا
rale
U
صدای خس خس
burble
U
صدای قل قل
fizzing
U
صدای فش فش
knock
U
صدای تغ تغ
knocked
U
صدای تغ تغ
knocks
U
صدای تغ تغ
burbled
U
صدای قل قل
tramped
U
صدای پا
pinged
U
صدای غژ
crepitation
U
صدای خش خش
hiss
U
صدای خش خش
hissing
U
صدای خش خش
pads
U
صدای پا
whiz
U
صدای غژ
hisses
U
صدای خش خش
pad
U
صدای پا
hissed
U
صدای خش خش
knoit
U
صدای در
pings
U
صدای غژ
grave accent
صدای بم
pinging
U
صدای غژ
there is a knock at the door
U
صدای در
background noise
U
صدای پس زمینه
birr
U
صدای چرخیدن
birdcall
U
صدای پرنده
moo
U
صدای گاوکردن
moo
U
صدای گاو
moos
U
صدای گاو
mooed
U
صدای گاو
moos
U
صدای گاوکردن
mooed
U
صدای گاوکردن
mooing
U
صدای گاوکردن
associated sound
U
صدای همراه
mooing
U
صدای گاو
mew
U
صدای گربه
aduacent sound
U
صدای مجاور
reports
U
صدای شلیک
report
U
صدای شلیک
drum beat
U
صدای کوس
crepitate
U
صدای خش خش کردن
crackled
U
صدای انفجار پی در پی
crepitant
U
دارای صدای خش خش
chuffing
U
صدای خش خش موتورموشک
allophone
U
صدای دورگه
chirr
U
صدای زنجره
crackle
U
صدای انفجار پی در پی
reported
U
صدای شلیک
ambient noise
U
صدای اطراف
mewing
U
صدای گربه
mewed
U
صدای گربه
crackles
U
صدای انفجار پی در پی
accompanying sound
U
صدای همراه
whooshing
U
صدای صفیر
hisses
U
صدای هیس
hissing
U
صدای هیس
rote
U
صدای موج
rasps
U
صدای سوهان
rasping
U
صدای سوهان
rasped
U
صدای سوهان
rasp
U
صدای سوهان
dictate
U
با صدای بلندخواندن
dictated
U
با صدای بلندخواندن
dictates
U
با صدای بلندخواندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com