English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Monaco U ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
situate U واقع در
post mortem U پس از واقع
indeed U در واقع
postmortem U پس از واقع
in reality U در واقع
substantially U در واقع
As it were U در واقع
situates U واقع در
bestead U واقع
situated or situate U واقع
situating U واقع در
initialled U واقع در اغاز
realists U واقع گرا
initialing U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
realists U واقع بین
situated U واقع شده در
situated U واقع در جایگزین
realist U واقع بین
realist U واقع گرا
initials U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
hinder U واقع درعقب
hindered U واقع درعقب
hindering U واقع درعقب
occurring U واقع شدن
hinders U واقع درعقب
superjacent U واقع درفوق
it lies on the east of U در خاور واقع
intralogical U واقع در حدودمنطق
intradermic U واقع در زیرپوست
intradermal U واقع در زیرپوست
alpha lyrae U نسر واقع
intramontane U واقع در کوهستان
intervascular U واقع در میان رگ ها
initial U واقع در اغاز
occurs U واقع شدن
take place U واقع شدن
to take place U واقع شدن
flight from reality U واقع گریزی
vega U نسر واقع
vanward U واقع درجلو
extreme position U واقع درمنتهاالیه
axile U واقع درمحور
extraception U واقع نگری
to come to pass U واقع شدن
transpontine U واقع در انسوی پل
dichasial U واقع در دو طرف
capsulate U واقع درکپسول
centric U واقع درمرکز
dereism U واقع گریزی
haemal U واقع درسوی دل
realistic U واقع بین
realistic U واقع گرایانه
realistically U واقع بین
realistically U واقع گرایانه
initiatory U واقع در اول
trumped up U خلاف واقع
trumped-up U خلاف واقع
hypodermal U واقع در زیرپوست
life like U واقع نما
sinisteral U واقع درسمت چپ
shipside U واقع در کنارکشتی
nether U واقع در پایین
nether U واقع در زیر
located inside U تو واقع شده
precordial U واقع در پیش دل
lies U واقع شدن
subjacent U واقع در زیر
lied U واقع شدن
realism U واقع گرایی
lie U واقع شدن
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
sets U واقع شده
postern U واقع درعقب
yonder U واقع درانجا
sincipital U واقع در جلوی سر
realism U واقع گرائی
covenant U واقع شود
situated or situate U واقع شده
realism U واقع بینی
objectivity U واقع بینی
set U واقع شده
limitrophe U واقع در مرز
setting up U واقع شده
occurred U واقع شدن
mean U واقع دروسط
procephalic U واقع در جلو سر
down to earth U واقع بین
vertical U واقع در نوک
untrue U خلاف واقع
covenants U واقع شود
lumbar U واقع در کمر
sublunar U واقع در زیرقمر
occur U واقع شدن
meaner U واقع دروسط
down-to-earth U واقع بین
onshore U واقع در ساحل
osculant U واقع شونده
meanest U واقع دروسط
interaxal U واقع در میان دو کوه
hypogynous U واقع در زیر تخمدان
postcardinal U واقع در پشت قلب
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
hypogeous U واقع در شکم خاک
pantropical U واقع در مناطق حاره
surfacer U جسم واقع در سطح
hypogeal U واقع در شکم خاک
hypogastric U واقع در زیر شکم
premedial U واقع در نیمه قدامی
to suffer wrong U مظلوم واقع شدن
prehepatic U واقع در جلو جگر
ectochondral U واقع در سطح غضروف
dextral U واقع درطرف راست
endocardial U واقع دردرون قلب
equinoctial U واقع درنزدیکی خط استوا
precostal U واقع در پیش دنده ها
etesian U واقع شونده بطورسالیانه
to come in useful U سودمند واقع شدن
pre ocular U واقع در جلو چشم
first world U واقع دراروپای غربی
intra uterine U واقع در درون زهدان
pragmatics U فعال واقع بین
extern U فاهری واقع در خارج
haemal U واقع درسوی چپ سینه
half way U واقع در نیمه راه
citied U واقع شده در شهر
pantropic U واقع در مناطق حاره
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
premedian U واقع در نیمه قدامی
intervertebral U واقع در میان مهره ها
superlunary U واقع بر بالای ماه
interurban U واقع در میان شهرها
intertribal U واقع در میان قبیله ها
interseptal U واقع در میان پره ها
subcartilaginous U واقع در زیر غضروف
lobar U واقع در قسمتهای ریه
southwestern U واقع در جنوب غربی
intracellular U واقع در درون سلول
intratelluric U واقع در درون زمین
sublingual U واقع درزیر زبان
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
sublunary U واقع در زیر ماه
suboceanic U واقع درعمق اقیانوس
subocular U واقع درزیر چشم
laterad U واقع درخط افقی
subsacral U واقع درزیراستخوان خاجی
it never occurred again U دیگر واقع نشد
superlunar U واقع دربالای ماه
mid most U واقع در عین وسط
midmost U واقع در عین وسط
midship U واقع درمیان کشتی
interjacent U در میان واقع شونده
interfacial U واقع در میان دورو
supraclavicular U واقع دربالای ترقوه
interdigital U واقع در میان انگشتان
interdental U واقع در میان دو دندان
intercolumnar U واقع در میان دو ستون
intercililary U واقع در میان ابروها
intercensal U واقع در میان دو سرشماری
intercellular U واقع در میان یاخته ها
nodal U واقع درنزدیک گره
intermaxillary U واقع در میان ارواره ها
southwest U واقع در جنوب غربی
situated to the right U واقع دردست راست
moral realism U واقع نگری اخلاقی
interseptal U واقع در میان جدارها
interscapular U واقع در میان دو کتف
interplanetary U واقع در بین سیارات
intermural U واقع در میان دیوارها
intermundane U واقع در میان دو جهان
intermontane U واقع در میان دو کوه
interaxial U واقع در میان دو کوه
cislunar U واقع درجو قمر
avail U دردسترس واقع شدن
work U موثر واقع شدن
mediated U درمیان واقع شدن
ventral U واقع بر روی شکم
mediate U درمیان واقع شدن
terminals U واقع در نوک پایان
head U دربالا واقع شدن
critical U واقع درمرحله انتقال
acceptableness U مقبول واقع شدن
terminal U واقع در نوک پایان
post natal U واقع شونده پس از تولد
lateral U واقع درخط افقی
mediates U درمیان واقع شدن
above U مافوق واقع دربالا
mural U واقع برروی دیوار
murals U واقع برروی دیوار
worked U موثر واقع شدن
nocturnal U واقع شونده درشب
pragmatic U فعال واقع بین
post-natal U واقع شونده پس از تولد
interstellar U واقع در میان ستارگان
alpine U واقع در ارتفاع زیاد
mediating U درمیان واقع شدن
right-hand U واقع در دست راست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com