Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subocular
U
واقع درزیر چشم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sublingual
U
واقع درزیر زبان
Other Matches
As mentioned below.
مذکور درزیر
[آنچه درزیر آمده است]
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
under-
U
درزیر
under
U
درزیر
below
U
درزیر
below
<adv.>
U
درزیر
hereafter
<adv.>
U
درزیر
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
درزیر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
درزیر
under
U
مخفی درزیر
under-
U
مخفی درزیر
named here under
U
نام برده درزیر
under the t. of
U
درزیر نفوذ درتحت تسلط
flat
U
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flattest
U
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
submersible
U
قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
snorkels
U
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) .
U
درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
snorkel
U
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
schnorkel
U
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
crossbones
U
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
underbrush
U
درخت کوچک روینده درزیر درخت
situating
U
واقع در
postmortem
U
پس از واقع
substantially
U
در واقع
situates
U
واقع در
indeed
U
در واقع
situate
U
واقع در
post mortem
U
پس از واقع
situated or situate
U
واقع
in reality
U
در واقع
As it were
U
در واقع
bestead
U
واقع
realist
U
واقع بین
initialed
U
واقع در اغاز
initial
U
واقع در اغاز
shipside
U
واقع در کنارکشتی
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
sincipital
U
واقع در جلوی سر
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
initialing
U
واقع در اغاز
realist
U
واقع گرا
situated
U
واقع در جایگزین
situated
U
واقع شده در
initials
U
واقع در اغاز
procephalic
U
واقع در جلو سر
initialling
U
واقع در اغاز
realists
U
واقع گرا
initialled
U
واقع در اغاز
situated or situate
U
واقع شده
precordial
U
واقع در پیش دل
intramontane
U
واقع در کوهستان
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
intradermic
U
واقع در زیرپوست
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
intradermal
U
واقع در زیرپوست
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
capsulate
U
واقع درکپسول
centric
U
واقع درمرکز
haemal
U
واقع درسوی دل
dereism
U
واقع گریزی
dichasial
U
واقع در دو طرف
initiatory
U
واقع در اول
extraception
U
واقع نگری
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
axile
U
واقع درمحور
it lies on the east of
U
در خاور واقع
alpha lyrae
U
نسر واقع
lumbar
U
واقع در کمر
postern
U
واقع درعقب
realistic
U
واقع بین
realistic
U
واقع گرایانه
realistically
U
واقع بین
realistically
U
واقع گرایانه
osculant
U
واقع شونده
trumped up
U
خلاف واقع
trumped-up
U
خلاف واقع
located inside
U
تو واقع شده
limitrophe
U
واقع در مرز
life like
U
واقع نما
flight from reality
U
واقع گریزی
realism
U
واقع گرایی
vanward
U
واقع درجلو
nether
U
واقع در پایین
lies
U
واقع شدن
transpontine
U
واقع در انسوی پل
lied
U
واقع شدن
onshore
U
واقع در ساحل
to come to pass
U
واقع شدن
down to earth
U
واقع بین
nether
U
واقع در زیر
vega
U
نسر واقع
covenants
U
واقع شود
covenant
U
واقع شود
yonder
U
واقع درانجا
vertical
U
واقع در نوک
setting up
U
واقع شده
sets
U
واقع شده
set
U
واقع شده
hindering
U
واقع درعقب
hinders
U
واقع درعقب
objectivity
U
واقع بینی
mean
U
واقع دروسط
superjacent
U
واقع درفوق
untrue
U
خلاف واقع
sublunar
U
واقع در زیرقمر
realism
U
واقع بینی
subjacent
U
واقع در زیر
realists
U
واقع بین
realism
U
واقع گرائی
down-to-earth
U
واقع بین
hindered
U
واقع درعقب
hinder
U
واقع درعقب
lie
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
take place
U
واقع شدن
meanest
U
واقع دروسط
meaner
U
واقع دروسط
occur
U
واقع شدن
occurred
U
واقع شدن
occurs
U
واقع شدن
occurring
U
واقع شدن
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
interseptal
U
واقع در میان پره ها
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
interseptal
U
واقع در میان جدارها
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
interurban
U
واقع در میان شهرها
intermural
U
واقع در میان دیوارها
half way
U
واقع در نیمه راه
hypogastric
U
واقع در زیر شکم
hypogeal
U
واقع در شکم خاک
hypogeous
U
واقع در شکم خاک
hypogynous
U
واقع در زیر تخمدان
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
to suffer wrong
U
مظلوم واقع شدن
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
intercililary
U
واقع در میان ابروها
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
interdental
U
واقع در میان دو دندان
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
interfacial
U
واقع در میان دورو
interjacent
U
در میان واقع شونده
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
pre ocular
U
واقع در جلو چشم
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
to come in useful
U
سودمند واقع شدن
prehepatic
U
واقع در جلو جگر
premedial
U
واقع در نیمه قدامی
premedian
U
واقع در نیمه قدامی
surfacer
U
جسم واقع در سطح
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
superlunar
U
واقع دربالای ماه
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
sublunary
U
واقع در زیر ماه
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
subcartilaginous
U
واقع در زیر غضروف
situated to the right
U
واقع دردست راست
pragmatics
U
فعال واقع بین
postcardinal
U
واقع در پشت قلب
pantropical
U
واقع در مناطق حاره
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
intracellular
U
واقع در درون سلول
ventral
U
واقع بر روی شکم
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
واقع بین ماندن
intratelluric
U
واقع در درون زمین
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
laterad
U
واقع درخط افقی
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
mid most
U
واقع در عین وسط
middlemost
U
واقع در عین وسط
midmost
U
واقع در عین وسط
midship
U
واقع درمیان کشتی
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
nodal
U
واقع درنزدیک گره
pantropic
U
واقع در مناطق حاره
southwest
U
واقع در جنوب غربی
haemal
U
واقع درسوی چپ سینه
mediates
U
درمیان واقع شدن
mediated
U
درمیان واقع شدن
cislunar
U
واقع درجو قمر
citied
U
واقع شده در شهر
ultramarine
U
واقع در انسوی دریا
downstairs
U
واقع در طبقه زیر
worked
U
موثر واقع شدن
nocturnal
U
واقع شونده درشب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com