Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transpontine
U
واقع درجنوب رود تیمز در لندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
latium
U
ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
scotland yard
U
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
patagonia
U
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
Cornish
U
وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
lachryma christi
U
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
mistral
U
باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
st helena
U
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
pampa
U
جلگه پهناورسبزو بی درخت درجنوب رود درامریکای جنوبی
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
the metropolis
U
لندن
London
U
لندن
cockney
U
اهل لندن
In the very heart of london .
U
درقلب لندن
Fleet Street
U
جراید لندن
londoner
U
اهل لندن
london ivy
U
دود و مه لندن
cockneys
U
اهل لندن
Beefeater
U
نگهبان برج لندن
we learnt from london that
U
از لندن خبر میرسد
Scotland
U
اداره اگاهی در لندن
Beefeaters
U
نگهبان برج لندن
scotland yard
U
اداره کاراگاهی لندن
east end
U
قسمت شرقی لندن
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
What time does the train arrive in London?
U
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
general posr office
U
اداره مرکزی پست در لندن
clearinghouse
U
موسسه تهاتری لندن انبار
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
Does the train stop in London?
U
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
inns of chancery
U
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
Is this the right platform for the train to London?
U
آیا این سکوی قطار لندن است؟
london system
U
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
U
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
lombard street
U
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
imperial institute
U
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
baltic exchange
U
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
situate
U
واقع در
situated or situate
U
واقع
situating
U
واقع در
situates
U
واقع در
post mortem
U
پس از واقع
substantially
U
در واقع
indeed
U
در واقع
postmortem
U
پس از واقع
in reality
U
در واقع
bestead
U
واقع
As it were
U
در واقع
situated
U
واقع در جایگزین
shipside
U
واقع در کنارکشتی
precordial
U
واقع در پیش دل
realistic
U
واقع بین
realistic
U
واقع گرایانه
initialling
U
واقع در اغاز
initials
U
واقع در اغاز
realist
U
واقع گرا
realists
U
واقع بین
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
realists
U
واقع گرا
realist
U
واقع بین
procephalic
U
واقع در جلو سر
lumbar
U
واقع در کمر
situated
U
واقع شده در
realistically
U
واقع بین
realistically
U
واقع گرایانه
dereism
U
واقع گریزی
intramontane
U
واقع در کوهستان
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
dichasial
U
واقع در دو طرف
intradermic
U
واقع در زیرپوست
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
extraception
U
واقع نگری
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
flight from reality
U
واقع گریزی
haemal
U
واقع درسوی دل
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
it lies on the east of
U
در خاور واقع
life like
U
واقع نما
postern
U
واقع درعقب
trumped-up
U
خلاف واقع
osculant
U
واقع شونده
alpha lyrae
U
نسر واقع
axile
U
واقع درمحور
intradermal
U
واقع در زیرپوست
capsulate
U
واقع درکپسول
located inside
U
تو واقع شده
centric
U
واقع درمرکز
limitrophe
U
واقع در مرز
initiatory
U
واقع در اول
initialled
U
واقع در اغاز
vega
U
نسر واقع
vanward
U
واقع درجلو
nether
U
واقع در پایین
nether
U
واقع در زیر
transpontine
U
واقع در انسوی پل
meanest
U
واقع دروسط
lies
U
واقع شدن
onshore
U
واقع در ساحل
lied
U
واقع شدن
down to earth
U
واقع بین
down-to-earth
U
واقع بین
to come to pass
U
واقع شدن
lie
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
take place
U
واقع شدن
yonder
U
واقع درانجا
objectivity
U
واقع بینی
realism
U
واقع بینی
realism
U
واقع گرایی
realism
U
واقع گرائی
set
U
واقع شده
sets
U
واقع شده
setting up
U
واقع شده
covenant
U
واقع شود
covenants
U
واقع شود
vertical
U
واقع در نوک
occur
U
واقع شدن
hinder
U
واقع درعقب
trumped up
U
خلاف واقع
initialing
U
واقع در اغاز
meaner
U
واقع دروسط
mean
U
واقع دروسط
subjacent
U
واقع در زیر
untrue
U
خلاف واقع
superjacent
U
واقع درفوق
sublunar
U
واقع در زیرقمر
hindered
U
واقع درعقب
hinders
U
واقع درعقب
hindering
U
واقع درعقب
occurred
U
واقع شدن
initialed
U
واقع در اغاز
occurring
U
واقع شدن
occurs
U
واقع شدن
initial
U
واقع در اغاز
sincipital
U
واقع در جلوی سر
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
situated or situate
U
واقع شده
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
interurban
U
واقع در میان شهرها
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
intracellular
U
واقع در درون سلول
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
واقع بین ماندن
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
interjacent
U
در میان واقع شونده
intermural
U
واقع در میان دیوارها
interfacial
U
واقع در میان دورو
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
interseptal
U
واقع در میان پره ها
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
interseptal
U
واقع در میان جدارها
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdental
U
واقع در میان دو دندان
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
intercililary
U
واقع در میان ابروها
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
intratelluric
U
واقع در درون زمین
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
surfacer
U
جسم واقع در سطح
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
pre ocular
U
واقع در جلو چشم
superlunar
U
واقع دربالای ماه
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
prehepatic
U
واقع در جلو جگر
premedial
U
واقع در نیمه قدامی
premedian
U
واقع در نیمه قدامی
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
subocular
U
واقع درزیر چشم
sublingual
U
واقع درزیر زبان
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
subcartilaginous
U
واقع در زیر غضروف
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwest
U
واقع در جنوب غربی
pragmatics
U
فعال واقع بین
postcardinal
U
واقع در پشت قلب
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
laterad
U
واقع درخط افقی
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
ventral
U
واقع بر روی شکم
mid most
U
واقع در عین وسط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com