English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
superlunar U واقع دربالای ماه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
supra orbital U واقع دربالای کاسه چشم
supraclavicular U واقع دربالای ترقوه
Other Matches
overhead U دربالای سر
atop U دربالای
knife board U نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
brush and rails U مانعی مرکب از بوته و تیر دربالای ان
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
orphaned U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphan U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
situates U واقع در
situate U واقع در
indeed U در واقع
post mortem U پس از واقع
substantially U در واقع
situated or situate U واقع
postmortem U پس از واقع
situating U واقع در
in reality U در واقع
bestead U واقع
As it were U در واقع
initialling U واقع در اغاز
initials U واقع در اغاز
realists U واقع گرا
realist U واقع بین
situated U واقع شده در
situated U واقع در جایگزین
realists U واقع بین
initialled U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
sincipital U واقع در جلوی سر
sinisteral U واقع درسمت چپ
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
shipside U واقع در کنارکشتی
procephalic U واقع در جلو سر
precordial U واقع در پیش دل
postern U واقع درعقب
initial U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
situated or situate U واقع شده
osculant U واقع شونده
intradermic U واقع در زیرپوست
intradermal U واقع در زیرپوست
extraception U واقع نگری
intervascular U واقع در میان رگ ها
alpha lyrae U نسر واقع
axile U واقع درمحور
capsulate U واقع درکپسول
centric U واقع درمرکز
dereism U واقع گریزی
initiatory U واقع در اول
dichasial U واقع در دو طرف
hypodermal U واقع در زیرپوست
haemal U واقع درسوی دل
flight from reality U واقع گریزی
intralogical U واقع در حدودمنطق
trumped-up U خلاف واقع
lumbar U واقع در کمر
hindering U واقع درعقب
located inside U تو واقع شده
limitrophe U واقع در مرز
life like U واقع نما
realistic U واقع بین
realistic U واقع گرایانه
realistically U واقع بین
realistically U واقع گرایانه
it lies on the east of U در خاور واقع
intramontane U واقع در کوهستان
trumped up U خلاف واقع
extreme position U واقع درمنتهاالیه
objectivity U واقع بینی
vega U نسر واقع
transpontine U واقع در انسوی پل
lies U واقع شدن
yonder U واقع درانجا
to come to pass U واقع شدن
lied U واقع شدن
to take place U واقع شدن
take place U واقع شدن
realist U واقع گرا
vertical U واقع در نوک
covenants U واقع شود
realism U واقع بینی
realism U واقع گرایی
realism U واقع گرائی
set U واقع شده
sets U واقع شده
setting up U واقع شده
covenant U واقع شود
lie U واقع شدن
vanward U واقع درجلو
subjacent U واقع در زیر
occurred U واقع شدن
sublunar U واقع در زیرقمر
mean U واقع دروسط
nether U واقع در پایین
occur U واقع شدن
untrue U خلاف واقع
occurring U واقع شدن
occurs U واقع شدن
hinder U واقع درعقب
hindered U واقع درعقب
hinders U واقع درعقب
meaner U واقع دروسط
down-to-earth U واقع بین
onshore U واقع در ساحل
meanest U واقع دروسط
superjacent U واقع درفوق
down to earth U واقع بین
nether U واقع در زیر
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
precostal U واقع در پیش دنده ها
intercensal U واقع در میان دو سرشماری
interjacent U در میان واقع شونده
intermaxillary U واقع در میان ارواره ها
first world U واقع دراروپای غربی
to keep one's feet on the ground <idiom> U واقع بین ماندن
intermontane U واقع در میان دو کوه
intermundane U واقع در میان دو جهان
intervertebral U واقع در میان مهره ها
intermural U واقع در میان دیوارها
interplanetary U واقع در بین سیارات
interfacial U واقع در میان دورو
interaxal U واقع در میان دو کوه
hypogeous U واقع در شکم خاک
interdental U واقع در میان دو دندان
interdigital U واقع در میان انگشتان
intercolumnar U واقع در میان دو ستون
intercililary U واقع در میان ابروها
interdigitate U واقع در میان انگشتان
hypogastric U واقع در زیر شکم
hypogynous U واقع در زیر تخمدان
intercellular U واقع در میان یاخته ها
half way U واقع در نیمه راه
interaxial U واقع در میان دو کوه
haemal U واقع درسوی چپ سینه
hypogeal U واقع در شکم خاک
southwestern U واقع در جنوب غربی
sublunary U واقع در زیر ماه
suboceanic U واقع درعمق اقیانوس
subocular U واقع درزیر چشم
subsacral U واقع درزیراستخوان خاجی
subcartilaginous U واقع در زیر غضروف
superlunary U واقع بر بالای ماه
pantropical U واقع در مناطق حاره
surfacer U جسم واقع در سطح
postcardinal U واقع در پشت قلب
sublingual U واقع درزیر زبان
southwest U واقع در جنوب غربی
situated to the right U واقع دردست راست
premedian U واقع در نیمه قدامی
premedial U واقع در نیمه قدامی
prehepatic U واقع در جلو جگر
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
pre ocular U واقع در جلو چشم
pragmatics U فعال واقع بین
pantropic U واقع در مناطق حاره
to come in useful U سودمند واقع شدن
nodal U واقع درنزدیک گره
it never occurred again U دیگر واقع نشد
intratelluric U واقع در درون زمین
intracellular U واقع در درون سلول
intra uterine U واقع در درون زهدان
interurban U واقع در میان شهرها
intertribal U واقع در میان قبیله ها
interseptal U واقع در میان پره ها
interseptal U واقع در میان جدارها
ventral U واقع بر روی شکم
laterad U واقع درخط افقی
moral realism U واقع نگری اخلاقی
midship U واقع درمیان کشتی
midmost U واقع در عین وسط
middlemost U واقع در عین وسط
mid most U واقع در عین وسط
to suffer wrong U مظلوم واقع شدن
lobar U واقع در قسمتهای ریه
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
interscapular U واقع در میان دو کتف
alpine U واقع در ارتفاع زیاد
mediate U درمیان واقع شدن
acceptableness U مقبول واقع شدن
intermediate U در میان واقع شونده
ultramarine U واقع در انسوی دریا
downstairs U واقع در طبقه زیر
become entitled to U مصداق ..... واقع شدن
caudate U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
ciecumoral U واقع درگرداگرد دهن
mediated U درمیان واقع شدن
interstellar U واقع در میان ستارگان
mediates U درمیان واقع شدن
pragmatic U فعال واقع بین
nocturnal U واقع شونده درشب
worked U موثر واقع شدن
work U موثر واقع شدن
murals U واقع برروی دیوار
mural U واقع برروی دیوار
above U مافوق واقع دربالا
lateral U واقع درخط افقی
mediating U درمیان واقع شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com