English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shim U واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scrupulousy U بادقت زیاد
coddle U بادقت زیاد بکاری دست زدن
coddled U بادقت زیاد بکاری دست زدن
coddles U بادقت زیاد بکاری دست زدن
coddling U بادقت زیاد بکاری دست زدن
thicker U با فاصله زیاد از دوسطح
easily U بردن با فاصله زیاد
thick U با فاصله زیاد از دوسطح
thickest U با فاصله زیاد از دوسطح
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
to space out U زیاد فاصله دادن گشادترکردن
To keep one s distmce from some one . U از کسی فاصله گرفتن ( زیاد صمیمی نشدن )
spread U فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spreads U فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
gaze U بادقت نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
gazing U بادقت نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
washer U واشر واشر تخت
washers U واشر واشر تخت
exhausts U تمام کردن بادقت بحث کردن
exhaust U تمام کردن بادقت بحث کردن
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
segment U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
careful U بادقت
attentive U بادقت
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
squinny U بادقت جستجوکردن
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
elaborate U بادقت شرح دادن
elaborates U بادقت شرح دادن
elaborated U بادقت شرح دادن
elaborating U بادقت شرح دادن
fragilely U به نازکی
fragility U نازکی
exility U نازکی
nicely U نازکی
tenuity U نازکی
thinness U نازکی
extenuation U نازکی
flimsiness U نازکی
gauziness U نازکی
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
frangibility U نازکی فریفی
d. of feeling U نازکی احساسات
d. of constitution U نازکی وجود
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
exquisiteness U حساسیت نازکی طبع
chromosphere U لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف
gasket U واشر
gaskets U واشر
o ring U واشر
washers U واشر
washer واشر
static seal U واشر
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
fibre optics U انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
deposit U پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposits U پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
plain washer U واشر تخت
flat washer واشر تخت
cylinder head gasket واشر سرسیلندر
spring washer واشر فنری
mica washer واشر میکا
lock washer واشر قفلی
diaphrgam U واشر مشمایی
joint washer واشر اتصال
star washer واشر ستاره ای
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
swizzle stick U چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
reversing layer U لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
washer U انواع واشر فلزی
labyrinth packing U لایی واشر لابیرنت
lock washer U واشر پشت گیر
gasket U واشر مقوایی یا چرمی
gaskets واشر مقوایی یا چرمی
washers U انواع واشر فلزی
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
deposit U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
paragraphs U فاصله گذاری کردن
interspace U فاصله دار کردن
paragraph U فاصله گذاری کردن
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
xylotomy U برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
corona U سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
ink jet printer U دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
coronas U سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
time slicing U قطعه کردن زمان
to kern a letter U فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
splint U خرد وقطعه قطعه کردن
mates U جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mated U جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mate U جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
frequenting U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
scrim U پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
overspend U زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
to kern U کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
to perform a piece of music U قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
add زیاد کردن
heightening U زیاد کردن
propagates U زیاد کردن
heightened U زیاد کردن
overload U زیاد پر کردن
heighten U زیاد کردن
overloads U زیاد پر کردن
heightens U زیاد کردن
grnish U زیاد کردن
to run rup U زیاد کردن
increases U زیاد کردن
increased U زیاد کردن
propagate U زیاد کردن
overstock U زیاد پر کردن
propagated U زیاد کردن
increase U زیاد کردن
intensification U زیاد کردن
propagating U زیاد کردن
overloaded U زیاد پر کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
mammock U ریزه کردن قطعه کردن
to space out letters [text] U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
shadow RAM U روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
shadow RAM U ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
overloaded U زیاد بار کردن
overloads U زیاد بار کردن
overestimating U زیاد براورد کردن
overwork U کار زیاد کردن
strain U کوشش زیاد کردن
overestimate U زیاد براورد کردن
oversimplified U زیاد ساده کردن
oversimplification U زیاد ساده کردن
oversimplify U زیاد ساده کردن
overestimates U زیاد براورد کردن
overworked U کار زیاد کردن
oversimplifying U زیاد ساده کردن
strains U کوشش زیاد کردن
overload U زیاد بار کردن
overestimated U زیاد براورد کردن
make much of U استفاده زیاد کردن از
overworking U کار زیاد کردن
overworks U کار زیاد کردن
oversimplifies U زیاد ساده کردن
overcharging U زیاد حساب کردن
adds U زیاد کردن برد
ransacks U زیاد کاوش کردن
ransacking U زیاد کاوش کردن
ransacked U زیاد کاوش کردن
ransack U زیاد کاوش کردن
adding U زیاد کردن برد
overfreight U زیاد بار کردن
add U زیاد کردن برد
superheat U گرم کردن زیاد
over excite U زیاد تحریک کردن
overrates U زیاد براورد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com