Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
microprocessor
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessors
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
part
U
عنصر اصلی
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
microprocessors
U
ریزپردازنده
microprocessor
U
ریزپردازنده
intel 0 sx
U
ریزپردازنده SX 68308
microprocessing unit
U
واحد ریزپردازنده
bit slice processor
U
روش معماری ریزپردازنده ها
cp/m
U
سیستم عامل برای ریزپردازنده
mpu
U
واحد ریزپردازنده Unit icroProcessor
microdevice
U
وسیله بسیار کوچک مثل ریزپردازنده
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
cp/m
U
برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
dual
U
دو واحدی
five unit code
U
کد پنج واحدی
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
pl/m
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
pipelines
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
processor
U
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
desalination plant
U
واحدی جهت گرفتن املاح
arbitration
U
ن می سازد
fathoming
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathoms
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathom
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathomed
U
واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
modular accounting package
U
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
cadres
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadre
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
neper
U
واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد
store
U
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storing
U
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
Intel
U
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
Vegetables dont agree (disagree)with me .
U
سبزیجات به من نمی سازد
decibels
U
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
decibel
U
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
posts
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
posted
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
acres
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
palliatives
U
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
She fabricates them. she makes them up .
U
اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
palliative
U
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
A happy heart makes a blooming visage.
<proverb>
U
قلب شاد,چهره را بشاش مى سازد .
cylinder block
U
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
camera lucida
U
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
lady killer
U
مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
nibbled
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
compound
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
concentrator
U
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
compounds
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
platforms
U
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
beginnings
U
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
beginning
U
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
platform
U
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
prohibitive tax
U
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
hardware
U
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
dip
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
rom
U
کدی که توابع Bios را می سازد که در قطعه ROM ذخیره شده اند.
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
symbolically
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
channelled
U
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling
U
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled
U
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
power fail restart
U
سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد
Floret
[rosette]
U
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
channels
U
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel
U
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
wats
U
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
super-
U
پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد
Cambridge ring
U
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
expanded memory system
U
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
appleline
U
IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
ten key pad
U
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
components
U
عنصر
element
U
عنصر
component
U
عنصر
isomeric
U
هم عنصر
member
U
عنصر
members
U
عنصر
masurium
U
عنصر 34
agents
U
عنصر
elements
U
عنصر
agent
U
عنصر
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
dual
U
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
weaklings
U
سست عنصر
aqueous element
U
عنصر ابی
weakling
U
سست عنصر
code element
U
عنصر رمز
biotic element
U
عنصر زیستی
titanium
U
عنصر فلزی
elements
U
عنصر اساس
weak-kneed
U
سست عنصر
weak kneed
U
سست عنصر
elements
U
عنصر عملیاتی
chemical element
U
عنصر شیمیایی
active element
U
عنصر عامل
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
element
U
عنصر اساس
active element
U
عنصر فعال
abiotic element
U
عنصر نازیوه
acid forming element
U
عنصر اسیدی
accommpanying element
U
عنصر همراه
abundant element
U
عنصر فراوان
active element
U
عنصر کنشی
element
U
عنصر عملیاتی
absorbing element
U
عنصر جذب
abiotic element
U
عنصر بیجان
ingredients
U
عنصر سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
alloying agent
U
عنصر الیاژی
alloying element
U
عنصر الیاژی
alloying element
U
عنصر الیاژ
stop element
U
عنصر ایست
processing element
U
عنصر پردازشی
service element
U
عنصر اداری
inverse element
U
عنصر وارون
print element
U
عنصر چاپ
primitive element
U
عنصر اولیه
picture element
U
عنصر تصویر
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
wallydraigle
U
سست عنصر
disafected person
U
عنصر نامطلوب
transition element
U
عنصر واسطه
tracer element
U
عنصر ردیاب
identity element
U
عنصر یکسانی
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
trace element
U
عنصر کم مقدار
guest element
U
عنصر کم مقدار
start element
U
عنصر شروع
signal element
U
عنصر علامتی
thermocouple
U
عنصر حرارتی
threshold element
U
عنصر استانهای
shunt element
U
عنصر موازی
passive element
U
عنصر غیرعامل
primordial element
U
عنصر ازلی
cryotron
U
عنصر برودتی
data element
U
عنصر داده
coupling element
U
عنصر پیوست
logic element
U
عنصر لاجیک
coupling element
U
عنصر اتصال
delay element
U
عنصر تاخیری
minor constituent
U
عنصر فرعی
minor constituent
U
عنصر جزئی
Elementarism
U
عنصر نگری
logic element
U
عنصر منطقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com