Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
presbyterian
U
وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
protesttant
U
وابسته به تیره پروتستان
Roman Catholics
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
gregorian
U
وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
Roman Catholic
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
lutheran
U
وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
feria
U
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
lady-chapel
U
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
reunionism
U
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
protesttant
U
طرفداراصول پروتستان
evangelic
U
انجیلی پروتستان
huguenot
U
پروتستان فرانسوی
protestantize
U
پروتستان شدن
protestantize
U
پروتستان کرذن
anabaptist
U
فرقهای از پروتستان ها
huguenot
U
فرانسوی پروتستان
evangelical
U
انجیلی پروتستان
protesttant
U
عضو تیره پروتستان
communion-table
U
[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
Protestant
U
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
quakerism
U
معتقدات فرقه "کویکر"پروتستان
Protestants
U
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
fundamentalism
U
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
fundamentalist
U
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
minster
U
کلیسای بزرگ
popery
U
کلیسای کاتولیک رم
cathedral
U
کلیسای جامع
chapel
U
کلیسای کوچک
the orthodox church
U
کلیسای ارتودوکس
kirk
U
کلیسای اسکاتلند
chapels
U
کلیسای کوچک
cross-doomed
U
کلیسای گنبددار
cross-church
U
کلیسای صلیبی
Church of England
U
کلیسای انگلستان
st peter's
U
کلیسای سن پیر
greek church
U
کلیسای شرقی
romanist
U
عضو کلیسای رم
the orthodox church
U
کلیسای خاور
greek church
U
کلیسای خاور
Coptic Church
U
کلیسای قبطی
cathedrals
U
کلیسای جامع
orthodoxly
U
بشیوه کلیسای خاور
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
canon low
U
قانون کلیسای کاتولیک
Collegiate church
U
کلیسای وقف ایتام
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
established church
U
کلیسای قانونی و شرعی
Catholics
U
عضو کلیسای کاتولیک
Catholic
U
عضو کلیسای کاتولیک
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
dominie
U
عنوان کشیشان کلیسای هلند
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
nestorian
U
کلیسای نسطوری قدیم ایران
Cluny
U
[کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
Coptic Church
U
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
lateran
U
نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
jacobite
U
عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
abbey
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
abbeys
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
U
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
mantelletta
U
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
belonging
U
وابسته ها
dependent
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
attached
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
pyrexic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
tuitionary
U
وابسته به
of kin
U
وابسته
germane
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
commissarial
U
وابسته به
adjective
U
وابسته
attache
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
cantabrigian
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
syncop
U
وابسته به غش
thereof=of that
U
وابسته به ان
adjectives
U
وابسته
akin
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
comprador
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
pertaining
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
federate
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
relative
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
subordinate
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
wedded
U
وابسته
relevant
U
وابسته
contingent
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
contingents
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
monitorial
U
وابسته به
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
laryngeal
U
وابسته بنای
air attache
U
وابسته هوایی
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
degenerative
U
وابسته به انحطاط
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
altitudinal
U
وابسته به اوج
aerological
U
وابسته بهواشناسی
hippocratic
U
وابسته به طب بقراط
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
isthmian
U
وابسته به باریکه
isthmic
U
وابسته به باریکه
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
kufic
U
وابسته به کوفه
acoustical
U
وابسته به شنوایی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
adipic
U
وابسته به چربی
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com