English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bionic U وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
senatorian U وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial U وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
urogenital U وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
burgomaster U اعضای شهرداری
inside U تو اعضای داخلی
insides U تو اعضای داخلی
technical staff U کارمندان یا اعضای فنی
paraplegia U فلج اعضای سافل
senior members U اعضای بالارتبه یا ارشد
sensorium U مرکز حواس اعضای حس
footwork U هماهنگی پا با اعضای دیگر
stiffening members U اعضای صلب کننده
the f. U اعضای هیئت پزشکی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
vitals U اعضای حیاتی و موثربدن
prosthetics U مبحث اعضای مضنوعی
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
locomotor U ابتلاء اعضای حرکتی
locomotory U ابتلاء اعضای حرکتی
main structure menbers U اعضای اصلی ساختمان
quaker meeting U انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
toho U اعضای انگشتان نشانه و شست
vitals U اعضای اصلی بدن حیوان
innards U اعضای داخلی حیوان یاانسان
locomotor U دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
hypotrophy U رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
conscript fathere U اعضای مجلس سنای روم باستان
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
bounds U محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
mock U ساختگی
artificial U ساختگی
fictitious U ساختگی
dummy U ساختگی
phoney U ساختگی
affected U ساختگی
whoppers U ساختگی
mocks U ساختگی
factitious U ساختگی
mocking U ساختگی
mocked U ساختگی
whopper U ساختگی
phonies U ساختگی
made up U ساختگی
phoneys U ساختگی
made-up U ساختگی
synthetic U ساختگی
forged U ساختگی
bogus U ساختگی
ersatz U ساختگی
fictional U ساختگی
imitation U ساختگی
imitations U ساختگی
counterfeit U ساختگی
sham U ساختگی
counterfeited U ساختگی
shams U ساختگی
pinchbeck U زر ساختگی
make believe U ساختگی
colourable U ساختگی
counterfeits U ساختگی
dummies U ساختگی
colorable U ساختگی
spurious U ساختگی
counterfeiting U ساختگی
make-believe U ساختگی
components U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
catena U 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
clock U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
pin joint U اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
component U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
clocks U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
friendly societies U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
wigs U گیس ساختگی
quack U دروغی ساختگی
dummy module U برنامه ساختگی
dummy module U رویه ساختگی
namby U ساختگی و بی مغز
factitious U ساختگی مصنوعی
compose sequence U دخشه ساختگی
artificial intelligence U هوش ساختگی
false U ساختگی نادرست
compose sequence U ترتیب ساختگی
wig U گیس ساختگی
pseudoproblem U مساله ساختگی
dummy U مصنوعی ساختگی
dummy stimuli U محرکهای ساختگی
dummy variable U متغیر ساختگی
make-up U داستان ساختگی
fabricated language U زبان ساختگی
made U مصنوع ساختگی
fagot vote U رای ساختگی
dummy U ادم ساختگی
fictitiousness U ساختگی بودن
dummy U ادمک ساختگی
peg-legs U پای ساختگی
peg-leg U پای ساختگی
fictive U ساختگی افسانهای
demureness U ازرم ساختگی
fleuret U گل ساختگی کوچک
quacking U دروغی ساختگی
quacks U دروغی ساختگی
quacked U دروغی ساختگی
faggot vote U رای ساختگی
dummies U مصنوعی ساختگی
factitiousness U ساختگی بودن
factitious disorder U اختلال ساختگی
dummies U ادم ساختگی
dummy argument U نشانوند ساختگی
dummy instruction U دستورالعمل ساختگی
synthetic rubber U لاستیک ساختگی
contrived scarcity U کمیابی ساختگی
dummies U ادمک ساختگی
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
to pack a jury U جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
churchwardens U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
heterology U عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
dummy argument U ارگومان یا نشانوند ساختگی
demurely U با ازرم باوقاروشرم ساختگی
curcumin U رنگ نارنجی ساختگی
venetian pearl U مروارید ساختگی توپر
sham marriage U عروسی ساختگی یا دروغی
secundine artem U بطور ساختگی یا مصنوعی
false U ساختگی غیر واقعی
ruise U شایعات داستان ساختگی
artificially U بطور مصنوعی یا ساختگی
fly book U قوطی مگس ساختگی
mim U باوقار ساختگی کمرو
padding U کلمات یارکوردهای ساختگی
artificiality U مصنوعی یا ساختگی بودن
phony U حقه باز ساختگی
pretendedly U بطور ساختگی یا بخود بسته
non-events U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-event U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
computed price U قیمت ساختگی معادل administeredprice
apocryphal U دارای اعتبار مشکوک ساختگی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
pseuds U پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
artifici tooth U دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
pseud U پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
pseudo U پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
to put on frills U سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
thermosetting plastics U پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
thermoplastics U پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
embassy U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassies U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com