Perdic | وابسته به ساختمان چند اشکوبه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	high-rise U	وابسته به ساختمان چند اشکوبه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	high-rise U	ساختمان چندین اشکوبه
	structural U	وابسته به ساختمان
	structurally U	وابسته به ساختمان
	two storeyed U	دو اشکوبه
	ranch house U	خانه یک اشکوبه
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	outline assembly drawing U	نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
	angle-post U	[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	dependency U	[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	coach-house U	ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	civil engineering contractor U	مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
	enterprise network U	شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
	foundation soil U	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
	rotunda U	ساختمان مدور ساختمان گنبددار
	rotonda U	ساختمان مدور ساختمان گنبددار
	rotundas U	ساختمان مدور ساختمان گنبددار
	constructional feature U	ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
	block structure U	ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
	double shell constraction U	ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
	overbuild U	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
	base shear U	نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
	phallic U	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
	olympian U	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
	syzygial U	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
	bureaucratic U	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
	dialectological U	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
	telepathic U	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
	choral U	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
	subglacial U	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
	puritanical U	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
	lexicographic U	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
	sothic U	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
	rectal U	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
	phylar U	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
	vehicular U	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
	cliquy U	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
	monarchic U	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
	supervisory U	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
	erotic U	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
	kinetic U	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
	cliquey U	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
	formulae U	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
	formulas U	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
	formula U	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
	lithic U	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
	zygose U	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
	frontal U	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
	sister services U	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
	beneficial occupancy U	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
	construction batalion U	گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
	morphic U	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
	Neanderthal U	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
	hermitical U	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
	modular construction U	ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
	associating U	وابسته وابسته کردن
	associated U	وابسته وابسته کردن
	associate U	وابسته وابسته کردن
	associates U	وابسته وابسته کردن
	physico chemical U	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
	epistemologycal U	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
	popliteal U	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
	poplitaeal U	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
	types U	ساختمان
	carbody U	ساختمان
	erections U	ساختمان
	building line U	بر ساختمان
	homoplastic U	هم ساختمان
	foundation U	پی ساختمان
	typed U	ساختمان
	constructions U	ساختمان
	built up U	پر از ساختمان
	built-up U	پر از ساختمان
	construction U	ساختمان
	type U	ساختمان
	erection U	ساختمان
	making U	ساختمان
	structure U	ساختمان
	structureless U	بی ساختمان
	structure of an animal U	ساختمان
	structures U	ساختمان
	frame U	ساختمان
	building U	ساختمان
	structuring U	ساختمان
	substructures U	پی ساختمان
	stance U	ساختمان
	stances U	ساختمان
	mechanism U	ساختمان
	substructure U	پی ساختمان
	mechanisms U	ساختمان
	height of building U	بلندی ساختمان
	annexe U	ساختمان فرعی
	physique U	ساختمان بدن
	height overall U	ارتفاع ساختمان
	physiques U	ساختمان بدن
	crane construction U	ساختمان جرثقیل
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	trenches U	گود ساختمان
	trench U	گود ساختمان
	gross area U	پهنه ساختمان
	building system U	سیستم ساختمان
	aesthetically U	زیباشناسی ساختمان
	aesthetic U	زیباشناسی ساختمان
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	system's design U	ساختمان سیستم
	sandwitch construction U	ساختمان لایهای
	tower building U	ساختمان برجی
	house building U	ساختمان مسکونی
	tectonics U	ساختمان شناسی
	home building U	ساختمان مسکونی
	data structure U	ساختمان داده ها
	stonework U	ساختمان سنگی
	edifices U	ساختمان بزرگ
	edifice U	ساختمان بزرگ
	high rise block U	ساختمان بلند
	dentition U	ساختمان دندانها
	foundation soil U	پی ریزی ساختمان
	handrails U	نرده ساختمان
	handrail U	نرده ساختمان
	civil engineering U	مهندسی ساختمان
	under construction U	دردست ساختمان
	columnar structure U	ساختمان ستونی
	headroom U	ارتفاع ساختمان
	smokestacks U	دودکش ساختمان
	smokestack U	دودکش ساختمان
	civil engineers U	مهندس ساختمان
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	soil structure U	ساختمان خاک
	steel construction U	ساختمان فولادی
	building line U	خط کناری ساختمان
	chapter-house U	ساختمان جلسات
	shell U	بدنه ساختمان
	shelling U	بدنه ساختمان
	shells U	بدنه ساختمان
	constructional dimension U	ابعاد ساختمان
	facility U	مکان ساختمان
	constructional feature U	طرح ساختمان
	cone U	ساختمان مخروطی
	component part U	جزء ساختمان
	constructiveness U	قوه ساختمان
	site engineering U	مدیر ساختمان
	constructions U	تعبیر ساختمان
	turn out U	ساختمان اب پخش
	fleuron U	[آراستن ساختمان با گل]
	front U	نمای ساختمان
	trisyly U	ساختمان سه ستونی
	construction U	تعبیر ساختمان
	cost of construction U	بهای ساختمان
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	bunkhouse U	ساختمان خوابگاه
	built in U	جزو ساختمان
	steel framed structured U	ساختمان فولادی
	architectonic U	تکنولوژی ساختمان
	structuralize U	ساختمان کردن
	constructional dimension U	بعد ساختمان
	contracting industry U	صنعت ساختمان
	frontages U	نمای ساختمان
	frontage U	نمای ساختمان
	capital construction U	ساختمان سرمایه
	makes U	ساختمان ساخت
	make U	ساختمان ساخت
	zonation U	ساختمان غشایی
	contractors pump U	پمپ ساختمان
	structuralization U	ایجاد ساختمان
	fabric U	ساختار ساختمان
	cost of construction U	هزینه ساختمان
	superstructures U	ساختمان فوقانی
	banded structure U	ساختمان نواری
	formation U	ساختمان تشکیلات
	apartment house U	ساختمان آپارتمانی
	laminated construction U	ساختمان ورقهای
	laminated structure U	ساختمان لایهای
	primary structure U	ساختمان اصلی
	overall width U	عرض ساختمان
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	inhouse work U	توکار ساختمان
	propylaeum U	در بزرگ ساختمان
	high-rise U	ساختمان بلند
	integral construction U	ساختمان یکپارچه
	intermediate structure U	ساختمان داخلی
	primary structure U	ساختمان اولیه
	superstructure U	ساختمان فوقانی
	laminated structure U	ساختمان متورق
	front door [of house] U	در جلویی [ساختمان]
	entry door U	در جلویی [ساختمان]
	entrance U	در جلویی [ساختمان]
	entrance door U	در جلویی [ساختمان]
	administration building U	ساختمان اداری
	main building U	ساختمان اصلی
	aircraft structure U	ساختمان هواپیما
	low loss construction U	ساختمان کم تلفات
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	civil engineer U	مهندس ساختمان
	building costs U	هزینههای ساختمان
	materials U	مصالح ساختمان
	material U	مصالح ساختمان
	plant construction U	ساختمان کارخانه
	building connection U	انشعاب ساختمان